ونگاهی کوتاه به کتاب جنبش1 میلیون امضاا ثرنوشین ا.خ

  ویکتوریا آزاد                                                                         
     درابتدا 22 خرداد سالروزهمبستگی زنان ایران را شادباش میگویم.  
 یک سال و اندی است که از عمر اقدام بی نظیر شما عزیزان و اعلان عمومی  "کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعض آمیز" میگذرد. ما نیز همچون هزاران دل سوخته دیگر بیانیه کمپین 1 میلیون امضا ، را امضا کردیم و برای طرح آن در بسیاری از محافل و رسانه ها کوشیدیم و خواهیم کوشید اما ازآنجا که سالهاست سعی میکنیم به تقلید از غربیان از روحیه تقدس طلبی و نقد گریزی فاصله بگیریم لذا بعنوان سرباز کوچک این جنبش در این نوشته میخواهم به نقاط ضعف و قوت این حرکت بپردازم. دیر زمانی است که میخواستم افکارم را با شما درمیان بگذارم اما هراس داشتم ، اما امروز فکر میکنم که دل شما به بزرگی دریاست ، تجربیات شما پربارترشده و از پیشرفت امورو نظریاتی که ارائه میشود احساس میکنم که با جنبشی مدرن و بدورازروحیه تقدس گرائی روبرو هستیم !

آسیب شناسی کمپین 1 میلیون امضا

برخی تصور میکنند از آنجا که کمپین زیرفشار است لذا ازنقد علنی آن باید خودداری کرد اینجانب میگویم که من دهها مصاحبه و انتقال خبر ... در تائید اهداف کمپین انجام دادم که البته بعنوان یک قطره کوچک از این جنبش ، ولی تعلق و ارادت من به این جنبش نباید دلیل آن باشد که گویا ما با افکار و علایق سیاسی، فرهنگی خود ازدواج دائمی کرده ایم. ما باید شیوه نقد خلاق را پیشه خود کنیم و متدها ، شعارها و تاکتیکهای خود را بنا به شرائط عینی و مشخص مردم تازه و بروزکنیم و ازبحث علنی و آسیب شناسانه نهراسیم!
 کمپین ودستاوردهای ده گانه
دستاوردهای ده گانه درخشان کمپین را میشود بترتیب زیر جمع بندی کرد :
1.    لایه هایی وسیعی از فعالین حوزه زنان ازگفتمان تجریدی حقمداری به گفتمان عملگرائی و پراگماتیسم نظری فراروئیدند ( تلفیق آگاهی و عمل)
2.    خواستهای مدنی زنان را به سطح یک کنش جمعی فرارویاندید و به زندگی روزمره مردم عادی کوچه و خیابان راه یافتید  وتابوها را شکستید واحکام شرع را به چالش طلبیدید !
3.    کثرت گرائی و احترام به دگراندیشان را سرلوحه کار خود قرار دادید که این بهترین الگو برای نمایش توانائی های زنانه است !
4.    شجاعت ، صداقت و منش دموکراسی را می آموزید و به ما نیزآموزش میدهید
 کا فی است به سایتهای زنان مراجعه شود و به رشد " گفتمان چهره به چهره" و پایه های تئوریک آن و دهها مقاله تولید شده نگاه کرد!
5.     نظام مردسالاروکلیشه های جنسیتی را فرا خواندید و آنان را به چالشی هنرمندانه دعوت کردید و در این زورآزمائی با درایت زنانه ، در عین مبارزه با ساختارهای حقوقی خود را نیز تا سطح یک شبکه فراگیر و شبه سازمانی سامان دادید!
6.    معضلات حقوقی زنان ایرانی از سطح یک گفتمان و کنش ملی به سطح یک گفتمان و کنش جها نی ارتقا یافت لذا این تجربه جهانی شد !
7.    با تواضع و "خواسته محوری" بجای "خود محوری" نشان دادید که میتوان بر سر کف مطالبات فارغ از گرایشات گوناگون سیاسی ـ ایدئولوژیک متحد شد و هدفمند به پیش رفت !
8.     فضای نا امیدی و یاس را شکستید و بی مهابا دل به هدف دادید و جان در کف اخلاص ، همبستگی زنانه را سامان دادید و مردان را نیزبه بافت جدید جنبش زنان جلب کردید ، رسانه ها و افکار عمومی داخل و خارج را متوجه مبارزه مسالمت آمیز و مدنی زنان ایران کردید ، جنبش روشنگری را در عالیترین سطوح آن سازمان دادید و بمیان مردم عادی کوچه و شهر رفتید و پوست سخت شب را با هزینه های گران شکافتید وحقوق زنان که همان حقوق بشر است را فریاد زدید.  دمتان گرم !
9.    تجربه های انبوه خود را مکتوب کردید و بدینوسیله تاریخ مبارزات زنان ایران را بقلم زنان ، شناسنامه دار و پربارترکردید. چالش نظری و فلسفی حول مطالعات و بحثهای فمینیستی در سطوح مختلف در محافل آکادمیک وتحصیل کرده ایران ، امروز به یک جنبش نظری فمینستی فعال فراروئیده است !
10. کمپین 1 میلیون امضا از خواهران مراکشی آغاز شد به خواهران ایران فراروئید و از ایران به کشور کنیا و آفریقای جنوبی سرایت کرد و این خود بهترین گواه برای قابل رویت کردن اثرات این جنبش در منطقه و سایر نقاط دنیا است ، آنجا که زنان دغدغه های جدی حقوقی ، قضائی، اقتصادی و اجتماعی دارند!
دســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت  مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــریزاد !
                        

فاز بعدی کمپین یک میلیون امضا و رویای لابی و مذاکره
آن موارد ده گانه که در بالا برشمردم به اعتقاد من آن رسالت اصلی است که این کمپین بدوش داشته و دارد. با کمال تاسف فاز بعدی مبنی بر کسب حقوق مدنی زنان مندرج در فراخوان کمپین در چهارچوب حکومت اسلامی وجود ندارد.
ما که در غرب زندگی میکنیم و البته زندگی نمیکنیم سکنی داریم چرا که دلمان در ایران است ، میگوئیم « هر خواست مدنی وحقوق شهروندی»،
« یک سوال سیاسی است » لذا سوال مربوط به « حقوق زنان » از نظر حاکمان و قانونگذاران سوئد ، کشوری که من در آن سکنی دارم یک سوال سیاسی است ، چرا؟
زیرا که تصمیمات مربوط به حوزه حقوق بشرو قوانین در پشت کرسی های پارلمانی و با حضور نمایندگان مردم اتخاذ میشود. در غرب صحبت ازتغییر قانون یعنی سیاست و سیاسیون را مخاطب قرار دادن و عین این مثال در ایران نیز مصداق دارد.
بارها برخی نویسندگان و نظریه پردازان  جنبش گفته اند و نوشته اند که آنها خواسته های خود را از این حکومت طلب میکنند و عزم را جزم کرده اند که برای خواسته های جنبش 1 میلیون امضا چهره های بیشماری را سازمان دهند که تنها در آنصورت میتوانند این خواستها را به حاکمان تحمیل کنند و آنها را مجبور به عقب نشینی کنند. برای مثال نوشین احمدی خراسانی در کتاب خود بنام جنبش 1 میلیون امضا بروایتی دیگر مینویسد:
" کمپین 1 میلیون امضا قرار است با مجموعه برنامه های خود و با گسترش هرچه بیشترگفتمان تغییرقوانین درحوزه عمومی ،هم ، آگاهی را بین مردم توزیع کند و هم این خواسته تغییربرای برابری را با پشتوانه هرچه گسترده تر مردمی ، سرانجام به نیروئی ارتقاء دهد که مسئولان قانونگذاری موظف شوند چاره ای بیندیشند و در نتیجه برای دادن امتیازاتی به نفع این خواسته با نمایندگان جنبش زنان وارد مذاکره و چانه زنی بشوند و یا اینکه خواسته های آنان را محقق کنند. ( ص. 130 و131 )
ابتدا قبل از نقد این ادعای نوشین جان بگویم که اثر او بسیار خواندنی و آموختنی است . براستی که نوشین یکی از تئوریسین های برجسته جنبش زنان ایران است ، او خلاقیت دارد و فکر تولید میکند و از ظرفیت بالایی برخوردار است به او خیلی می بالم و سالهاست که نظرات او را دنبال میکنم. اما در خصوص اظهارات او صرفنظر از اینکه تخیلات نوشین بسیار ارزشمند است اما احقاق این رویا به آن شکل که نوشین میگوید نه در ایران بلکه در کشورهائی با نظام های دموکراتیک مقدور است . اگر نظام جمهوری اسلامی روزی خواستهای بر حق زنان ایران مبنی بر لغو قانون چند همسری برای مردان ، دیه ، شهادت و ارث برابر برای زنان ، حق حضانت ، حق طلاق و حق همسرگزینی ، آزادی پوشش ، اشتغال برای زنان ، حق مسافرت ، لغو قانون سنگسار، تغییر سن ازدواج برای دختران و پسران... را مورد بازنگری قرار دهد و قانون را اصلاح کند او دیگر جمهوری اسلامی نیست، تغییر ماهیت داده و استحاله شده که در آنصورت ما با خیال آسوده به ایران باز میگردیم بدون آنکه نگران امنیت خود و فرزندانمان باشیم. اما موضوع اینست که جمهوری اسلامی اینگونه عمل نخواهد کرد چرا که بواسطه ماهیت بنیادگرایانه ، جزم اندیشانه ، تمامیت خواه و زن ستیزخود از این ظرفیت و قابلیت برخوردار نیست . حیات او از دموکراسی و حقوق بشر مایه نمیگیرد ، او در چنین فضائی نمی تواند ارتزاق کند . مسئله حقوق زنان و انطباق آن با احکام شریعت و اسلام یک خط قرمز جدی است برای این نظام و شما تصور میکنید که آنها این خط را میشکنند و دین را از دولت جدا میکنند و به یک کلام به خواستهای زنان ایران تمکین میکنند ؟!!!
قوانین ناظر به حقوق زنان در ایران منطبق با دین اسلام است نه یک کلام کم و نه یک کلام بیش !
رسالت جنبش زنان اصلاح مذهب دولتی نیست بلکه شناخت ، تجزیه و تحلیل آنست که برمبنای آن شناخت، تاکتیک و استراتژی برگزیند. هر آینه از درک و شناخت مبناها و پایه های شکل گیری و نظری نظام غافل باشیم و با سیاست گریزی و دوری از گفتمان دولت ملت از اوضاع حاشیه خود تحلیل سیاسی مشخص نداشته باشد بدیهی است که در گردابها بسوی نا کجا آباد پرتاپ خواهیم شد. 30 سال در ایران و 1400 سال تاریخ اسلام کافی نیست برای آنکه متوجه شویم که احکام و قوانین اسلامی غیر قابل تغییر و مطلق اند. اسلام دین تمام ادوارو فصول است !  اگر جمهوری اسلامی ایران جدائی دین از دولت و به تبع آن جدائی دین از سیاست و قانون گذاری را بپذیرد ، در واقع مذهب را به حیطه خصوصی و شخصی رانده است و در آن صورت اسلام به عنوان ایدئولوژی ای که می خواهد سیاست را تعیین کند عمل نتواند کرد بلکه به مثابه اعتقاد و ایمان فردی در زندگی شخصی افراد مطرح خواهد شد که در آنصورت دیگر پدیده ای بنام جمهوری اسلامی نخواهیم داشت چون جمهوری اسلامی یک ساختار سیاسی مبتنی بر احکام اسلام است که با فرماندهی مطلق ولی فقیه عمل میکند و بدیهی است که نهادهای رسمی اجرائی و قضائی و مققننه آن این تغییرات در قانون را برنخواهند تابید. تمام ابهت و افتخار این نظام برای قدرت نمائی و ترویج ایده صدور انقلاب و جهان اسلامیزه شده اتفاقا بر مبنای نوع رفتاریست که این نظام با زنان دارد. کیان نظام اسلامی و ماموریت او تغییر الگوهای فرهنگ غربی است. او با این فرهنگ که زن را موجودی مستقل و نوع بشر میداند سرجنگ دارد و از اینروست که 30 سال است به زنان میگویند" حجاب تو مشت محکمی است بر دهان امپریالیسم جهانخوار" .حتی تفسیرهائی از نوع مجتهدینی چون شبستری (مبتنی برنگرش وتاویل به سبک هرمنوتیک سنتی ) و یا آیت الله صانعی و ... نیز نتوانست اذهان این آقایان را باز کند و تاثیربسزائی داشته باشد.  لذا با این رویا باید فاصله گرفت که این خواسته ها در چهارچوب نظام اسلامی با اتکا به لابی و مذاکره دست یافتنی است.
همانطور که مشاهده میکنید به موازات رشد وگسترش مبارزات مردمی ، میزان سرکوب نیز بالاتر میرود. تئوری توازن قوا برای مذاکره در ایران بی معنی است و به جاده خاکی رفتن است.
در این زمینه میخواهم بیشترموشکافی کنم در کتاب جنبش یک میلیون امضا نوشین احمدی خراسانی مینویسد:
.... " در واقع به نظر میرسد هرگونه لابی و مذاکره برای تغییر و اصلاح قوانین در سالهای اخیر به این دلیل با شکست روبه رو شده که مطالبات زنان از حمایت و پشتیبانی و « نیرو و قدرت لازم » در جامعه برخوردار نبوده تا توازن قوا را به نفع خواسته های مشروع خود نیز تغییر دهد. زیرا یک جنبش ضعیف ، طرف هیچ نوع لابی جدی قرار نمیگیرد و خودش هم با چنین لابی هایی نمیتواند قوی شود، بدین سبب نمی تواند امتیازی هم به نفع تحقق خواسته های قانونی زنان کسب کند. دولت ها وقتی به یک لابی و مذاکره اهمیت میدهند که قدرتی اجتماعی و نیروئی واقعی ، پشت این مذاکره قرار داشته باشد. از سوی دیگر، به میزانی که مسئله حق و حقوق زنان در افکار عمومی و رسانه ها گسترش پیدا میکند به همان میزان، این لابی ها خواهی نخواهی در سطوح فوقانی قدرت ، اتفاق می افتد."  ( ص. 131 همانجا )
وقتی این سطور را می خواندم بیاد دولتهای دموکراتیکی چون کشور میزبان سوئد افتادم و فکر کردم تئوری  " توازن قدرت ولابی"  پایه نظری عملگرایان غربی است که در سیستم های پیشرفته دموکراتیک جدأ کارکرد دارد اما این حرفها به ما ایرانیها چه ؟!!
ما پرستاران برای دستمزد بیشتر، حق بیشتر برای ارتقای دانش آکادمیک با پشتیبانی وحمایت مالی دولتی و ارتقاء پایه حقوق پرستاران تازه فارغ التحصیل شده دست به یک اعتصاب چرخشی  سراسری به ابتکار سندیکای پرستاران سوئد زده ایم. نمایندگان ما در سندیکا ، با عضوگیری ، پلاتفرم عدالت خواهی و جلب اعتماد اعضا توانستند نمایش قدرتی را سازمان دهند و بدنبال آن وارد مذاکره با نمایندگان دولت شوند و برای ما واضح است که آنها در یک نقطه میانی به توافق خواهند رسید چرا که این خاصیت دموکراسی است که چنین عمل کند.
حال تصور کنید که دسته دسته مردم در خیابانهای ایران شعار میدهند و میگویند برای مثال کار مسکن آزادی حق مسلم ماست و از قضا از نیروی قابل توجهی نیز برخوردارند ، مثلا 1 میلیون نفر در این تظاهرات حضور دارد ، حدس میزنید که آیا دولت با آنها وارد مذاکره میشود و یا آنها را به
گلوله میبندد ؟
اگراین سوال را به یک فردی که منافع سیاسی خاصی ندارد و به مسائل ، واقعی تر نگاه میکند بدهید ، قطعا به شما پاسخ خواهد داد که رژیم همه را به گلوله خواهد بست !
پس اگرکمی خود را به مردم نزدیکتر کنیم ، درک اوضاع آسانتر و نگاه تجریدیمان ، همه جانبه تر میشود.
بنابراین یکبار دیگر تاکید میکنم موضوع لابی و مذاکره برای ورود به فاز بعدی رویای خطرناکی است و سرابی بیش نیست.

فرهنگ را نیزبا احتیاط اما سرسخت به چالش میکشیم
موضوع دیگری نیز که می بایست در کمپین به آن دقت لازم را روا داشت تا در چاله ی پوپولیسم گرفتار نشد اینست که در جامعه امروز ایران مرزفرهنگ ارتجاع و غیرارتجاع مخدوش است، برخی از هواداران این قانون زن ستیز مردان عادی کوچه و خیابانند ، میخواهم بگویم که خواسته های زنان چندان هم دربخشی از جامعه مردان ایرانی مقبول نیست. بخشی از مردان ایرانی نیززن ستیزند لذا حقیقت اینست که ما با صلاح قانون و قانونمنداری به جنگ فرهنگ نیز میرویم !  بقول یک دوست سوئدی حتی مردان پاکستانی از مردان ایرانی جلوترند سالها بی نظیر بوتو مردان پاکستانی را راهبری کرد و مردان در برابر او تعظیم میکردند اما در ایران حتی زن ملا را نیز تحمل نمیکنند.
حال برای تغییر این فرهنگ بدیهی است که یکی ازابزارآن قانون است ،
دیگری وجود نظامی است که قانون را منطبق با اصول دموکراسی، سکولاریزم و مبتنی براعلامیه جهانی حقوق بشر میخواهد لذا اجازه تشکیل سندیکاها و نهادهای مدنی و مشارکت مردمی امرمسلمی است و گرنه شما ضمانتها و ابزار لازم برای اجرای قانون را نخواهی داشت و آنگاه وعده ها همه نقش برآب است !
این ادعای من کلان خواهی نیست بلکه تجربهء قرنها تلاش بشر است برای بهبود شرائط زندگی خود. فراموش نکنید که خواسته های شما برای این زمان و این حکومت و حتی دسته ای ازمردمان آن دیار، خواستهای کلانی است چراکه باورهای عمیق سنتی و مذهبی آنان را به چالش کشیده اید.
زارا امجدیان بررسی و تحقیق بسیار جالبی از یک قرن مبارزه علیه "تعدد زوجات " در ایران کرده است که نشان میدهد زنان ایران از صدر مشروطیت برای منع و حتی لغو تعدد زوجات مبارزه کردند و تازه درزمان محمد رضا شاه پهلوی این مبارزات پاسخ گرفت و لایحه حمایت از خانواده اصلاح شد و تعدد زوجات با مشروط شدن به 8 مورد تقریبا غیرممکن شد که آنرا هم در زمان حکومت اسلامی پس گرفتند.

آزادی پوشش حق مسلم ماست
خواستهای طرح شده در بیانیه کمپین بحق و بجاست اما باید با خواسته های آزادیخواهانه زنان نیزارتباط برقرارکند. ما در سالهای پیش شاهدیم که هیچ خواستی به اندازه خواست آزادی پوشش فراگیر نشد تا جائی که زنان بارها با رژیم درگیری فیزیکی پیدا کردند . اما خواست آزادی پوشش در هیچیک از متون کمپین نیامده و از طرح آن خودداری شده است.  میتوانم بفهمم که شاید یکی ازدلایل آن هزینه ای است که طرح این شعارمیتواند برای فعالین بهمراه داشته باشد؛ اما براستی آیا خودداری از طرح این خواست موجب پایین آوردن هزینه شده است؟
واقعیت اینست که زنان ایران ازقبل ازعهد مشروطیت یعنی حدود 150 سال پیش خواست آزادی پوشش توسط زنان شجاع ایرانی رامطرح کرده اند و این خواست براستی که در دوران حکومت محمد رضاشاه عملی شد چرا که ما در آن دوران هم حق استفاده از پوشش در مجامع را داشتیم و هم برعکس حق بی حجابی ، این یعنی آزادی و حق انتخاب.
نه بزور کشف حجاب شد و نه بزوراعمال حجاب شد.
جمهوری اسلامی با سیاسی کردن دین مردم ، حجاب را نیز امری سیاسی کرد و اختلاف حجاب اجباری در نظام اسلامی با سایرروشها از جمله " کشف حجاب رضا شاه " دقیقا در همین مفهوم سیاسی بودن آن است. به باورمن کشف حجاب دردوران رضا شاه حداقل به نیت مدرن سازی کشور بود علیرغم اینکه آن روش نیز در نوع خود نادرست بود اما امکان داشتن حجاب برای آنان که میخواستند وجود داشت. در حالیکه اعمال حجاب اجباری در ج . ا. یک حرکت واپسگرایانه سیاسی است که امکان انتخاب را بروی آنان که این لباس را برتن خود نمی پسندند سد کرده است.
حجاب اجباری نمایانگر نگرش حکومت مردسالار- مذهبی به زنان و اولین گام به سوی آپارتاید جنسی میباشد. پدرخدا بیامرزم سال 1357 میگفت به خیابانها نروید ؛ اینها قبل ازهرچیزتوی دهن شما زنان میرنند، وقتی برای پوشش شما تصمیم بگیرند شک نکنید که تا آخرش خواهند رفت و به تمامی شئونات و حقوق زنان تجاوزخواهند کرد.
دیدیم که با شعاریا روسری یا توسری چگونه تحقیرو سرکوب زن ایرانی آغازشد.
حال ما چگونه درکمپین 1 میلیون امضا ازطرح چنین خواست مهمی خودداری میکنیم و درعین حال خواهان رفع تبعیض نیز اززنان هستیم.
کم بها دادن به چنین خواست مهمی که بخاطرآن دستکم هفته ای 5000 زن در تهران بازداشت میشوند آنهم تنها بدلیل بدحجابی ناشی ازچه عواملی است؟
دوستان به زنان شجاعی بنگریم چون طاهره قره العین متولد سال 1233که ازنخستین زنان شجاعی بود که حجاب خود را در میدان به گوشه ای پرتاب کرد، تاج السلطنه متولد 1301 که او نیزاز زمره زنانی بود که بی حجاب در مجالس ظاهر شد ،  پروین اعتصامی متولد 1285 نیز ازجمله زنان شجاعی بود که دراشعارخود نه تنها ساختارهای مردسالارانه و پدرسالاری را به باد انتقاد و تمسخرگرفت بلکه حجاب را تحقیرزن ایرانی دانست اعتقاد او به «آزادي نسوان» بود او قصيده‌اي در اين باب، با عنوان «گنج عفت» سرود و اقدام «رضاشاه» را در کشف حجاب مورد تأييد و ستایش قرار داده بود و نوشت:
         « خسروا، دست تـــواناي تو آسان کــرد کــــــــار    
        ور نه در اين کـــــار سخت، اميــــــد آساني نبود
                شه نمي‌شد گر در اين گمگشته کشتي ناخداي         
             ســـــاحلي پيـــدا از اين درياي طوفاني  نبــــــود...»

بی توجهی به حق آزادی پوشش تا حدی است که در هفت حین پربار و زیبای عید نوروز حق تابعیت به حق آزادی پوشش میلیونها زن در ایران الویت داده میشود. (درپرانتزبگویم حتی اگر حق اشتغال بجای حق تابعیت بروی آن تخم مرغ می آمد بمراتب بهتربود. بدیهی است که حق تابعیت خواست مهمی است ولی خواست چند درصد از زنان ایران است)؟
 


جایگاه سکولاریزم و مذهب
حال میخواهم وارد بحث سکولاریزم و رابطه آن با مذهب شوم که یکی از کلیدی ترین مواردی است که باید بر سر آن جدا مکث کرد اما ابتدا تعریفی از مقوله روشنفکرو وظایف او میدهم وسپس به رابطه سکولاریزم و مذهب میپردازیم.

روشنفکر کیست و وظیفه او چیست؟
روشنفکر وجدان نقاد جامعه در هر یک از دور ه های تاریخی آن است  
وظیفه او برخورد نقادانه با جامعه و روندهای ناظر بر آن است !
روشنفکر واقعی انسانی آزاده است تا او بتواند بخوبی ببیند که آیا جامعه آزادی را متحقق کرده است یا نه؟
وظیفه روشنفکر جهت سنجش و نقد " تحقق آزادی " امری ضروری و انکار ناپذیر است!
بارزترین مظهر جایگاه روشنفکر بعنوان ناقد ، سقراط است که فیلسوف را
" بیگانه ای ابدی در میان ما" و کار او را تردید و پرسش در باره سرشت فلسفی هر شکل حکومت ،هر جامعه ای و پدیده های اطراف خود معرفی کرد.
پس از استقرار مسیحیت ، روشنفکر در قرون وسطا وضع رشک آوری پیدا کرد، زیرا بین دین و دولت قرار گرفته بود و از ستیز دائم بین این دو، تا جائی پیش رفت که کا ر را از یک سو به ارتداد و از سوی دیگر به مخالفت سیاسی کشاند.
در دوره لیبرالیسم روشنفکر تولید کننده ای آزاد است.روشنفکر دینی تولید کننده ای آزاد نیست بلکه در حصار و کشمکش بین  ارتداد و تفاسیر است .باعتقاد من میتوان روشنفکر بود و به دین نیز باور داشت ، اما اگر"روشنفکری دینی" بودی آنگاه دیگر روشنفکربمعنای واقعی نیستی !
مفهوم و مضمون سکولاریزم چیست ؟
سکولاریزم محصولی غربی است و برخواسته از جنگهای صلیبی و کشمکشهای کلیسائی و مردمی در غرب. سکولاریزم روش و منشی است مبتنی برتحولات دوران مدرنیزم. در مدرنیزم سخن از بيداری و فرديتِ آزادگشته و شخصيت‌يافته‌‌ی انسانی است. مفسران ديگر اسير آري‌گو ئی و جزم اندیشی نيستند. گذشته را ديگر بازنمی‌خوانند تا كلام پيشينيان را تكرار كنند. مفسر امروزی می‌پرسد، مي‌سنجد، مقايسه می‌كند، با شك مينگردو زمينه‌های تاريخی را می كاود. او بتهای ذهنی را می‌شناسد، به سركوبگری‌ها وخودفريبی‌های روانی پی برده است و ريشه‌ی رمز و رازها را يافته است. او گذشته را نيز آزاد می‌خواهد، از اين رو لايه‌های سنگ‌شده‌ی سنت را می‌شكند و تک تک برمي‌چيند تا آن نيروها، رنگها و صداهايی آزاد گردند كه تا كنون در زير آنها محبوس بوده‌اند . با این تفسیر ازمدرنیزم دستاورد بزرگ سکولاریزم را چنین میتوان تعریف کرد:
سکولاریزم یعنی جدائی حوزه و نهادهای دینی از نهاد دولت و عرصه سیاست. سکولاریزم یعنی اصالت دادن به اراده انسان در برابر اراده خداوند و مقدم داشتن قوانین ساخته پرداخته بشری برقوانین واحکام خداوند.
ارزشهای فرهنگی وسیاسی ناظر برنظام های سکولارمعمولا منطبق است بر نظام های ارزشی دمکراسی. حتی دیکتاتورهای سکولار نیز ارزشهای فرهنگی و اجتماعی شان با دیکتاتورهای دینی متفاوت است و بمراتب قابل انعطاف ترند. در نظام های سکولار موارد برشمرده زیراز بدیهیات است :

1. ساختارو تفکرسکولاریزم مبتنی است برجدائی دین از تمامی اشکال و مناسبات زندگی لذا شاخص های ناظر برمناسبات سکولار، شاخص هائی است فرای فرامین پیامبران و یا کتاب آسمانی. بدین معنا سکولاریزم قوانین ناظر برقران و یا انجیل و یا هرکتاب آسمانی دیگری را مبنای تعیین مضامین و مناسبات خود قرارنمیدهد. حکومت سکولار باید همه شهروندان را بدون هیچ گونه تبعیض دینی و غیر دینی در آنچه به حکومت و تعیین سرنوشت جمعی مربوط می شود به طور مساوی بنگرد و به آنها آزادی و مساوات بدون تبعیض بدهد. درعین حال وظیفه فلسفه سکولاریزم اساسا تبیین و یا تفسیر ادیان نیست ، در تقابل با ادیان نیز نیست بلکه عملکرد او جدائی این دو حوزه یعنی حوزه دین و دولت و حکومت است. درسیستم های سکولار همه ادیان محترمند و کارکرد آنها در حوزه خصوصی است.

2. درمناسبات و ساختارهای سکولاررابطه زن و مرد امری خصوصی و شخصی تلقی میشود و بر اساس انتخاب طرفین این رابطه شکل میگیرد. تا زمانیکه رابطه آزادانه آنان حریم کسی را خدشه دار و یا مورد تجاوز قرار ندهد ، احدی حق کندوکاو و یا ایجاد محدودیت و یا مزاحمت از طرف نیروهای انتظامی وپلیس برای آن زن و مرد را ندارد و تازه اگر عملی خلاف قانون از آنها صورت بگیرد آن عمل تنها در جهارچوب قوانین و حوزه اجتماعی معنی پیدا میکند والا صلاح مملکت خویش خسروان دارند مصداق رفتاراجتماعی خواهد بود.

3. در مسائل اقتصادی نیز بین شاخص های سکولار و دین اسلام زمین تا آسمان تفاوت وجود دارد برای مثال در ارتباط با بهره بانکی طبق سوره البقره آیه 287ـ289 خداوند به مومنین میگوید "ازخداوند بترس اگرمومن واقعی هستی و از گرفتن ربه و بهره خودداری کن در غیر اینصورت در جنگ با خدا قرار خواهی گرفت." و این در حالیست که در نظام های سکولار پدیده بهره بانکی امری عادی است و البته تحت کنترل دولت و اقتصاددانان میزان آن تایین میشود. این تنها یکی ازصدها مثال است که بیانگر تفاوتهای فاحش تفکر سکولار با غیر سکولار است.
4. قوانین در تفکرمبتنی برسکولاریزم سیال وقابل تغییراست اما در تفکر مبتنی بر شاخصهای دینی ، خداوند هیچ قانونی بغیراز قوانین وضع شده توسط خود را برنمی تابد بطوریکه در سوره الماعده آیه 44 میگویند: آنان که قوانین خداوند و شرع را بزیز سوال میبرند و دراحکام شرع شک میکنند کافرند و غیرمسلمان.
5. در نظام های سکولار ادیان به باورمندان تعلق دارند و دولت به ملت !
انسان در مرکز توجه است و الویت دارد. "انسان محوری" فلسفه نظام های سکولار است در حالیکه در نظام دینی "خدامحوری" در الویت است. انسان محوری موجب میشود که انسانها بر اساس شاخص های انسانی وحق شهروندی خود بدون در نظر گرفتن تعلقات دینی ازحق آزادی اندیشه ، بیان ، وجدان و دین و یا تغییر دین بهره مند شوند.
6. درنظام های سکولار هم چنین اظهار دين يا اعتقاد، در قالب آموزش دينی، عبادت‌ها و اجرای آيين‌ها و مراسم دينی به تنهايی يا به صورت جمعی، به طور خصوصی يا عمومی پذیرفته شده است. در حالیکه در نظام های دینی اظهار" بی دینی " و یا عدم اطاعت از دین جرم و کفر محسوب میشود و میتواند مجازات مرگ در پی داشته باشد.
7. در نظام های سکولار، تمامی مذاهب و ادیان آزادنند در نتیجه قوانین نمی توانند منبعث ازاحکام یک دین باشند ، چون ادیان در برداشتها و احکام خود گوناگونند برای مثال با مسئله سقط جنین و یا امر ازدواج ادیان برخورهای مختلفی دارند لذا قوانین یک کشوردرغالبهای سکولار عاری ازاین شاخص های دینی میبایست باشد تا حقوق بشردرجامعه اجرا گردد.

سکولاریزم و کمپین 1 میلیون امضا
در مقاله دیگری نیز گفته بودم که ـ بديهی است که بر بستر رشد گفتمان دموکراسی خواهی و تفکر سکولاريزم در ايران ،دين باوران واسلامیون نيز تاثيرات قابل توجهی برگرفته اند و در اين ميان ميتوان بجرات گفت که در نوع گفتمان و تفکر آنان يک رنسانس جدی صورت گرفته است .
اما در آنجا که "روشنفکران دينی بخوان اسلامیون متحول وامروزی شده" سعی ميکنند که از سکولاريزم ، ترجمان اسلام دموکراتيک را نيز بگنجانند بايد گفت که سخت در اشتباهند.
اسلام و سکولاريزم هيچ سنخيتی با هم ندارند و هيچ ربطی نیز بهم ندارند. بر اساس انديشه دينی مبتنی بر دستورات و احکام دين اسلام ،ولايت فقيه بر آن ديار کورش و طاهره قره العین و حافظ و فارابی و ... حاکم شد . پوشش اجباری اسلامی بر اساس احکام قرآن بر زنان ما تحميل شد ، بر اساس احاديث حضرت محمد که ميگويد " به زنان نيکی کنيد ، چه آنها اسير مردانند و اختياری از خود ندارند " امروز زنان در قانون اساسی ايران " بردگانی بيش نيستند".
لذا بديهی است که اگر اسلامیون قرائتی انسان دوستانه از اين مذاهب ميدهند جای بسی خرسندی است اما خود بخوبی ميدانيد که اين قرائتها از اسلام واقعی وعلمی نيست و چون علمی نیست بنابر این میبایست در عرصه خصوصی و باورهای فردی باقی بماند!
به باور من ، باورمندی به اديان حال هر چه که باشد، اسلام، بهائيت، يهوديت، سنی، شيعه، مسيحی و ... قابل احترام است و تمامی مذاهب به نوبه خود رسميت دارند و در وقت خود ميتوانند موجب سلامت روح باورمندان باشند اما در حوضه سياست اين مقولات به گونه ديگری معنی ميشود. براستی پس از سالها زندگی در غرب باید بگویم که این دموکراسی و سکولاریزم است که همه ادیان را در دل خود جا میدهد و برای همه ادیان احترام قائل است. این دموکراسی است که با اسلام ، مسیحیت ، بهایئیت ، یهودی ، سنی و....سر دوستی دارد و برعکس این اسلام است که با دموکراسی و حتی ادیان دیگرسر جنگ دارد.
در عصر اينفورماتيک و پيشرفته امروزی استفاده از احکام شريعت اسلام در تدوين قوانين بشری ، واپسگرائی محض است چرا که شريعت اسلام سعی دارد جزييات زندگی افراد را برطبق احکام اسلام آنهم منطبق با زمان پیامبرتايين کند و هر گامی که برداشته ميشود ميبايست با اراده الله آنهم نه بر اساس باور قلبی انسان بلکه بر اساس تفسير علما تنظيم شود.
مراد از طرح اين موضوعات نه آنست که دين باوران به خطايند و يا من خدای ناکرده دين ستيزم ، بهيچ روی چنين نيست ، من شخصا به هیچ دینی باور ندارم ولی خدائی در دل دارم که از هر پیامبری بالاتر است . من برای خداوند جان و خرد رقیب نمی تراشم. هیچ پیامی بالاتر از پیام خدای درون وخدای آسمان وزمین نیست . خدا یکی است ، خدای مسلمان و یهود زرتشت و مسیحی و بهائی و سنی و همه همه یکی است پس چه نیازی به فرمانبرداری از نمایند گانی است که هر یک ساز خود را میزنند و از جنس منند ، جنس بشرجایزالاخطا!
قوا نین شريعت اسلام را هر کس ميپسندد ميتواند در حوزه زندگی فردی خود بکار بگيرد اما در حوزه زندگی اجتماعی ميبايست در يک ايران دموکراتيک تنها و تنها قانون اساسی کشور مبتنی بر اعلاميه جهانی حقوق بشر و ملحقات ان حاکم باشد. اين قانون می بایست سکولار و شفاف باشد . تنها چنین قانونی متعلق به همه ایرانیان از هر دین و مسلکی است. در چنين قانونی يک فرد مسلمان حق دارد که مذهب خود را تغيير دهد بدون آنکه به مرگ تهديد شود. حقوق زنان با مردان برابر است ، آزادی پوشش ووووو

بنابرآنچه در بالا ذکر شد به اعتقاد من کمپین 1 میلیون امضا میبایست ازتوجیهات و تفاسیردینی فاصله بگیرد و در گرداب پوپولیسم گرفتار نگردد.
همکاری با زنان مسلمان به معنای پذیرش نگرشهای آنان نیست و هم چنین همکاری زنان مسلمان با سکولارها بمعنای پذیرش سکولارها در عرصه نظری نیست بلکه این دو نگرش با احترام به گوناگونی نظری یکدیگر برسر کف مطالبات زنان با هم متحد میشوند و هماهنگ عمل میکنند. مسلمان بودن هیچ ربطی به نزدیکی به هرم قدرت سیاسی جمهوری اسلامی ندارد. میشود تفسیر عاشقانه از مذاهب داد اما برای آرامش روح خود و باورمندان و نه برای مدیریت و استقرارحکومت اسلامی در ایران و جهان !
زنان بهترین نیرو برای جلوگیری از رشد این روند هستند چون بیشترین منافع را درتحولات دموکراتیک و سکولار دارا میباشند. این قضاوت تاریخ است که هر آینه ظلم و نابرابری در حق زنان یک جامعه اعمال شده است آن جامعه هرگز روی آزادی ودموکراسی را ندیده است. مستبدین با سرکوب زنان و کودکان کارخود را آغاز میکنند و ازمرگ عشق نیرو میگیرند لذا میزان ، رفتار با زنان و کودکان است ولاغیر. همه مصیبتهای دیگر از سرکوب زنان و درد کودکان ریشه میگیرد.

اهمیت ادامه حمایت فعال از کمپین یک میلیون امضا

ـ از آنجا  که این حرکت برمبنای عدالت خواهی و حقمداری شکل گرفته است
ـ از آنجا که خواستهای این جنبش اصولی و مبتنی بر عنصر تعقل است
ـ از آنجا که این جنبش خواستار پرداخت هزینه است
ـ از آنجا که این حرکت نظر به جلو دارد و خاصیت بازسازی و تکثیر
ـ از آنجا که این خواستها درجریان عمل الویت بندی و تکمیل خواهد شد
ـ از آنجا که مردان نیز به این جنبش جذب شد ه اند
ـ از آنجا که رسالت اصلی این حرکت روشنگری است
ـ وازآنجا که درپیوند با سایر کمپین ها ازجمله قانون بی سنگسار و جنبش های دانشجوئی و کارگری نیزقرار دارد
لذا بر این بستر، گردان مقاومت جمعی زنان در مقابل دیو استبداد بنیادگرا وزن ستیز در جریان عمل سامان خواهد یافت و تکلیف را یکسره خواهد کرد!
مردان در این راه پشتیبانان و متحدین طبیعی زنان می بایست باشند اگر آزادی بیان ، مطبوعات ... واحقاق حقوق بشرو دموکراسی میخواهند.

ویکتوریا آزاد
www.victoriaazad.com
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
2008.06.10
1387.03.22


                       ****************************
جهت آشنائی با مبانی احکام شرع درخصوص حقوق زنان توجه شما را به فرازهائی از آیات قرآن جلب میکنم.
برگرفته از سایت http://www.secularismforiran.com/zansetizi.htm
سوره بقره (ماده گوساله) آیه 228
وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلاَثَةَ قُرُوَءٍ وَلاَ يَحِلُّ لَهُنَّ أَن يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِن كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُواْ إِصْلاَحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكُيمٌ.
بايد که زنان مطلقه تا سه بار پاک شدن از شوهر کردن باز ايستند و، اگربه خدا و روز قيامت ايمان دارند ، روا نيست که آنچه را که خدا در رحم آنان آفريده است پنهان دارند و در آن ايام اگر شوهرانشان قصد اصلاح داشته باشند به بازگرداندنشان سزاوارترند و برای زنان حقوقی شايسته است همانند وظيفه ای که بر عهده آنهاست ولی مردان را بر زنان مرتبتی است وخدا پيروزمند و حکيم است.
در این آیه بطور صریح تاکید شده است که مردان در درجه ای بالاتر از زنان قرار دارند و لذا برتر از آنان هستند. نابرابری حقوقی میان زنان و مردان برخواسته از این واقعیت است که ادیان در دوران مرد سالاری شکل گرفته اند.
سوره بقره (ماده گوساله) آیه 223 صفحه 36
نِسَآؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُواْ حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّكُم مُّلاَقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ.
زنانتان کشتزار شما هستند. هرجا که خواهید به کشتزار خود درآیید. و برای خویش از پیش چیزی فرستید و از خدا بترسید و بدانید که به نزد او خواهید شد. و مومنات را بشارت ده. ترجمه های بیشتر
کشتزار نامیده شدن زنان مسئله ای کاملاً جنسی بوده است، یهودیان معتقد بودند برقراری تماس جنسی از پشت با زن باعث چپ شدن چشم کودک وی میشود، محمد وقتی این آیه را سراییده است که در مدینه مسلمانان در مورد صحت این قضیه از او پرسش کرده اند. در این آیه به مرد مسلمان اجازه داده میشود تا در هر کجا و در هر زمان و از هر طریق با زن خود رابطه جنسی برقرار کند. برای اطلاعات بیشتر اینجا را کلیک کنید.
سوره بقره (ماده گوساله) آیه 282 صفحه 49
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُب بَّيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلاَ يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَلاَ يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإن كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لاَ يَسْتَطِيعُ أَن يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُواْ شَهِيدَيْنِ من رِّجَالِكُمْ فَإِن لَّمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاء أَن تَضِلَّ إْحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الأُخْرَى وَلاَ يَأْبَ الشُّهَدَاء إِذَا مَا دُعُواْ وَلاَ تَسْأَمُوْاْ أَن تَكْتُبُوْهُ صَغِيرًا أَو كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللّهِ وَأَقْومُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلاَّ تَرْتَابُواْ إِلاَّ أَن تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلاَّ تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوْاْ إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلاَ يُضَآرَّ كَاتِبٌ وَلاَ شَهِيدٌ وَإِن تَفْعَلُواْ فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللّهُ وَاللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ.
ای کسانی که ایمان آورده اید، چون وامی تا مدتی معین به یکدیگر دهید، آنرا بنویسید. و باید در بین شما کاتبی باشد که آن را به درستی بنویسید. و کاتب نباید که در نوشتن از آنچه خدا به او آموخته است سرپیچی کند. و مدیون باید که بر کاتب املاء کند و از الله، پروردگار خود بترسد و از آن هیچ نکاهد. اگر مدیون سفیه یا صغیر بود یا خود املاء کردن نمیتوانست، ولی او از روی عدالت املاء کند. و دو شاهد مرد به شهدات گیرید. اگر دو مرد نبود، یک مردم و دو زن که به آنها رضایت دهید شهادت بدهند، تا اگر یکی فراموش کرد دیگری به یادش بیاورد. و شاهدان چون به شهادت دعوت شوند،  نباید از شهادت خود داری کنند. و از نوشتن مدت دین خود، چه کوچک و چه بزرگ، ملول نشوید. این روش در نزد خدا عادلانه تر است، و شهادت را استوار دارنده تر و شک و تردید را زایل کننده تر. و هرگاه معامله نقدی باشد اگر برای آن سندی ننویسند مرتکب گناهی نشده اید. و چون معامله ای کنید، شاهدی گیرید. و نباید به کاتب و شاهد زیانی برسد، که اگر چنین کنید نافرمانی کرده اید. از خدای بترسید. خدا شما را تعلیم میدهد و او بر هر چیزی آگاه است.
با توجه به این آیه شهادت زنان نصف شهادت مردان حساب میشود. امام علی در نهج البلاغه خطبه 80 ام از این آیه نتیجه میگیرد که زنان از عقل ناقصی برخوردار هستند. برخی از اسلامگرایان میگویند این مسئله برای آن است که پای زنان کمتر به دادگاه برسد. این درحالی است که این آیه دقیقا نتیجه ای عکس میدهد، یعنی بجای یک زن دو زن باید برای شهادت دادن به دادگاه بروند.
سوره بقره (ماده گوساله) آیه 221
وَلاَ تَنكِحُواْ الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلاَ تُنكِحُواْ الْمُشِرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُواْ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُوْلَـئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللّهُ يَدْعُوَ إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ.
زنان مشرکه را تا ایمان نیاورده اند به زنی نگیرید و کنیز (برده) مومنه بهتر از آزاد زن مشرکه است، هرچند شما را از او خوش آید. و به مردان مشرک تا ایمان نیاورده اند زن مومنه مدهید. و بنده (برده) مومن بهتر از مشرک است، هرچند شما را از او خوش آید. اینان به سوی آتش دعوت میکنند و خدا به جانب بهشت و آمرزش. و آیات خود را آشکار بیان میکند، باشد که پند گیرند.
در این آیه نابرابری میان مسلمانان و نامسلمانان و همچنین نظام برده داری تایید میشود. این آیه در تضاد با اصل 16 ام اعلامیه جهانشمول حقوق بشر سازمان ملل متحد است که ازدواج هر زن و مردی را بدون هیچ تبعیضی از نظر مذهب آزاد میداند. این آیه همچنین با اصل 4 ام  اعلامیه جهانشمول حقوق بشر سازمان ملل متحد که برده داری را محکوم میکند در تضاد است.
 سوره بقره (ماده گوساله) آیه 230  صفحه 37
فَإِن طَلَّقَهَا فَلاَ تَحِلُّ لَهُ مِن بَعْدُ حَتَّىَ تَنكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ فَإِن طَلَّقَهَا فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَن يَتَرَاجَعَا إِن ظَنَّا أَن يُقِيمَا حُدُودَ اللّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ.
پس اگر باز زن را طلاق داد دیگر بر او حلال نیست، مگر آنکه به نکاح مردی دیگر در آید، و هرگاه آن مرد زن را طلاق دهد، اگر میدانند که حدود خدا را رعایت میکنند رجوعشان را گناهی نیست. اینها حدود خدا است که برای مردمی دانا بیان میکند.
اگر مردی سه بار همسرش را طلاق دهد، و بخواهد برای بار چهارم با او ازدواج کند باید آن زن حتماً با شخص سومی ازدواج کند و با او همبستر شود. در واقع برای تنبیه مرد از بدن زن استفاده میشود. این وظیفه سنگین را معمولا در طول تاریخ خود روحانیت مبارز انجام میداده است. صادق هدایت داستان زیبایی را با عنوان محلل نوشته است. این مجازات، مجازاتی ظالمانه است و در تضاد با ماده 5 ام اعلامیه جهانشمول حقوق بشر سازمان ملل متحد میباشد.
 سوره نساء (زنان) آیه 3  صفحه 78
وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ.
اگر شمارا بیم آن است که در کار یتیمان عدالت نورزید، از زنان هرچه شما را پسند افتد، دو دو و سه و سه و چهار، چهار به نکاح (نکاح در عربی یعنی سپوختن) در آورید. و اگر بیم آن دارید که به عدالت رفتار نکنید تنها یک زن بگیرید یا هرچه مالک آن شوید. این راهی بهتر است تا مرتکب ستم نشوید.
در اسلام یک مرد میتواند تا چهار زن رسمی داشته باشد، از نظر شیعه میتواند تعداد بیشماری زن را صیغه کند، و زنان بیشماری را نیز به بردگی بگیرد. اما زنان تنها میتوانند با یک مرد ازدواج کنند و این نابرابری در تضاد با اصل یکم اعلامیه جهانشمول حقوق بشر سازمان ملل متحد است. مسئله عدالت در اینجا نباید با برابری اشتباه گرفته شود. پیامبر اسلام خود بطور برابر با زنانش برخورد نمیکرده است و زنانش از بی عدالتی او شکایت داشته اند. برخی از اسلامگرایان میگویند این نابرابری به این دلیل است که اگر زنی چند شوهر داشته باشد معلوم نخواهد شد کدام شوهر پدر فرزندی است، اما وقتی که برای این اسلامگرایان توضیح داده میشود که اکنون میتوان با آزمایشهای ژنتیکی پدر یک فرزند را تشخیص داد، این اسلامگرایان از اجازه دادن به همسرانشان برای ازدواج با چند مرد دیگر طفره میروند.
 سوره نساء (زنان)  آیه 11   صفحه 79
يُوصِيكُمُ اللّهُ فِي أَوْلاَدِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَيَيْنِ فَإِن كُنَّ نِسَاء فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِن كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِن كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِن لَّمْ يَكُن لَّهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِن كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلأُمِّهِ السُّدُسُ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَآؤُكُمْ وَأَبناؤُكُمْ لاَ تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً فَرِيضَةً مِّنَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيما حَكِيمًا.
خدا در مورد فرزندانتان به شما سفارش میکند که سهم پسر برابر سهم دو دختر است. و اگر دختر باشند و بیش از دو تن، دو سوم میراث از آنهاست. و اگر یک دختر بود نصف برد و اگر مرده را فرزندی باشد هر یک از پدر و مادر یک ششم میراث را برد. و اگر فرزندی نداشته باشد و میراث بران تنها پدر و مادر باشند، مادر یک سوم دارایی را برد. اما اگر برادران داشته باشد سهم مادر، پس از انجام وصیتی که کرده و پرداخت وام او یک ششم باشد. و شما نمیدانید که از پدران و پسرانتان کدامیک شما را سودمند تر است. اینها حکم خداست، که خدا دانا و حکیم است.
سهم زنان از ارث در اسلام نصف سهم مردان است. این مسئله با اصل یکم  اعلامیه جهانشمول حقوق بشر سازمان ملل متحد که حقوق تمامی افراد بشر را یکسان میداند در تضاد است.
سوره نساء (زنان) آیه 15  صفحه 81
وَاللاَّتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِن نِّسَآئِكُمْ فَاسْتَشْهِدُواْ عَلَيْهِنَّ أَرْبَعةً مِّنكُمْ فَإِن شَهِدُواْ فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّىَ يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللّهُ لَهُنَّ سَبِيلاً.
و از زنان شما آنان که مرتکب فحشا میشوند، از چهار تن از خودتان بر ضد آنها شهادت بخواهید. اگر شهادت دادند آنها را در خانه محبوس کنید تا مرگشان فرا رسد یا خدا راهی در پیش پایشان نهد.
این آیه در آیات دیگر قرآن منسوخ شده است، اطلاعات بیشتر را در مورد مجازات زنا نوشتاری با فرنام "در اسلام سنگسار نیست!" بیابید. زنان متاهلی که مرتکب زنا میشوند در تمامی مکاتب فقهی اسلامی شیعه و سنی محکوم به سنگسار هستند. فیلم سنگسار را میتوانید از اینجا مشاهده کنید.
سوره نساء (زنان) آیه 24
وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا.
و نیز زنان شوهردار بر شما حرام شده اند، مگر آنها که به تصرف شما در آمده باشند (منظور زنانی است که در جنگ اسیر مسلمانان شده باشند.). از کتاب خدا پیروی کنید. و جز اینها زنان دیگر هرگاه در طلب آنان از مال خویش مهری بپردازید و آنها را به نکاح درآورید نه به زنا، بر شما حلال شده اند. و زنانی را که از آنها تمتع میگیرید واجب است که مهرشان را بدهید. و پس از مهر معین در قبول هرچه دو بدان رضا بدهید گناهی نیست. هر آینه خدا دانا و حکیم است.
در زمان جنگ بعد از کشته شدن مردان، زنان آنها از اموال و غنیمتهای مسلمانان به شمار میروند و مسلمانان میتوانند آنها را تصرف کنند و با آنها همبستر شوند و در صورت تمایل آنها را به فروش برسانند، این مسئله عین برده داری است و برده داری در تضاد با ماده 4 ام اعلامیه جهانشمول حقوق بشر سازمان ملل متحد است. بر اساس تاریخ و اسناد اسلامی معتبر پیامبر اسلام خود در مورد صفیه یکی از زنان خود چنین کاری را کرد. در یکروز شوهر و پدر او را کشت و در همانروز با او همبستر شد، اطلاعات بیشتر را در نوشتاری با فرنام "صفیه، زن یهودی پیغمبر- بخش سوم مناظره آیت الله منتظری با دکتر علی سینا." بخوانید.
سوره نساء (زنان) آیه 25
وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلاً أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَن تَصْبِرُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ.
هرکس را که توانگری نباشد تا آزاد زنان مومنه را به نکاح خود در آورد از کنیزان مومنه ای که مالک آنها هستید به زنی گیرد. و خدا به ایمان شما آگاه تر است. همه از جنس همدیگرید. پس بندگان را به اذن صاحبانشان نکاح (معنی کلمه نکاح چیست؟) کنید و مهرشان را به نحو شایسته ای بدهید. و باید که پاکدامن باشند نه زناکار و نه از آنها که به پنهان دوست میگیرند. و چون شوهر کردند، هرگاه مرتکب فحشا شوند شکنجه آنان نصف شکنجه آزاد زنان است. و این برای کسانی است. از شما که بیم دارند که به رنج افتند. با این همه، اگر صبر کنید برایتان بهتر است و خدا آمرزنده و مهربان است.
کنیزان را میتوان با اجازه از صاحبانشان به زنی گرفت و با آنها نکاح کرد. معنی کلمه نکاح را حتماً در اینجا بیابید. این سوره بازهم برده داری را تایید کرده است و برده داری در تضاد با اصل 4 ام اعلامیه جهانشمول حقوق بشر سازمان ملل متحد است.
سوره النساء (زنان) آیه 34 صفحه 85
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا.
مردان، از آن جهت که خدا بعضی را بر بعضی برتری داده است. و از آن جهت که از مال خود نفقه میدهند، بر زنان تسلط دارند. پس زنان شایسته، فرمانبردارند و در غیبت شوی عفیفند و فرمان خدای را نگاه میدارند. و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید، اندرز دهید و از خوابگاهشان دوری کنید و بزنیدشان. اگر فرمانبرداری کردند، از آن پس دیگر راه بیداد پیش مگیرید. و خدا بلند پایه و بزرگ است. ترجمه های بیشتر
در این آیه (1) مردان برتر از زنان خوانده شده اند (2) یک دلیل برتری مردان به زنان برتری ذاتی آنها است که خداوند به آنها داده است (3) دلیل دیگر این برتری آن است که مردان به زنان نفقه (پول) میدهند (4) رابطه زن و مرد رابطه ای نابرابر است که به رابطه بین فرمانده و فرمانبردار تشبیه شده است و زنان مجبورند از مردان فرمانبرداری کنند (5) مردان درصورتی که "بیم" نافرمانی (و نه حتی در حالتی که این نافرمانی واقعاً رخ دهد) باید زنان را با سه روشی که آمده است تنبیه کنند، یکی از این تنبیهات این است که باید آنها را کتک بزنند. (6) بعد از آن نباید به آنها ظلم کنند، یعنی در صورتی که بیم نافرمانی دارند، مردها باید به آنها ظلم کنند. کتک زدن زنان مجازاتی ظالمانه است و در تضاد با اصل 5 ام اعلامیه جهانشمول حقوق بشر سازمان ملل متحد است. همچنین ماده 11 ام اعلامیه جهانشمول حقوق بشر سازمان ملل متحد اعلام میدارد که هیچکس را نمیتوان بدون حضور در دادگاه دارای صلاحیت محکوم و مجازات کرد، لذا تصمیم گیری خودسرانه در مورد زن و تنبیه فیزیکی او از طرف مرد کاملا محکوم است.
 سوره نساء (زنان) آیه 176
يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلاَلَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَهُوَ يَرِثُهَآ إِن لَّمْ يَكُن لَّهَا وَلَدٌ فَإِن كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ وَإِن كَانُواْ إِخْوَةً رِّجَالاً وَنِسَاء فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ أَن تَضِلُّواْ وَاللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ.
از تو فتوی می خواهند ، بگوی که خدا در باره کلاله برايتان فتوی می دهد، : هر گاه مردی که فرزندی نداشته باشد بميرد و او را خواهری باشد ، به آن خواهر نصف ميراث او می رسد اگر خواهر را نيز فرزندی نباشد ، برادر از او ارث می برد اگر آن خواهران دو تن بودند ، دو ثلث دارايی را به ارث می برند و اگر چند برادر و خواهر بودند ، هر مرد برابر دو زن می برد خدا برای شما بيان می کند تا گمراه نشويد ، و او از هر چيزی آگاه است.
از دیدگاه اسلام به مردان دو برابر زنان ارث میرسد.
 سوره نور آیه 6 صفحه 351
وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُن لَّهُمْ شُهَدَاء إِلَّا أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ.
و کسانیکه زنان خود را به زنا متهم میکنند، اگر نتوانند 4 شاهد پیدا کنند میتوانند خود چهار بار شهادت بدهند در راه خدا که او از راستگویان است. (این عمل را لعان گویند).
یک مرد میتواند با 4 بار شهادت دادن در راه خدا زنش را متهم به زنا کند، برای اطلاعات بیشتر در این مورد به نوشتاری با فرنام "در اسلام سنگسار نیست!" مراجعه کنید.
 سوره نور آیه 31 صفحه 354
وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُوْلِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ.
و به زنان مومن بگو که چشمان خویش فروگیرند و شرمگاه خود نگه دارند و زینتهای خود را جز آن مقدار که پیداست آشکار نکنند و مقنعه های خود را تا گریبان فرو گذارند و زینتهای خود را آشکار نکنند، جز برای شوهر خود یا پدر خود یا پدر شوهر خود یا پسر خود یا پسر شوهر خود یا برادر خود یا پسر بردار خود یا پسر خواهر خود یا زنان همکیش خود، یا بندگان خود، یا مردان خدمتگزار خود که رغبت به زن ندارند، یا کودکانی که از شرمگاه زنان بیخبرند و نیز چنان پای بر زمین نزنند تا آن زینت که پنهان کرده اند دانسته شود. ای مومنان همگان به درگاه خدا توبه کنید، باشد که رستگار گردید.
در این آیه به زنان دستور داده میشود که حجاب را رعایت کنند و زینتهای خود را پنهان کنند. چنین حکمی در مورد مردان وجود ندارد. بر اساس احادیث معتبر اسلامی مسئله حجاب به پیشنهاد عمر وارد اسلام شد زیرا برخی از زنان محمد با مردان غریبه سخت میگفتند و محمد این آیات را برای کنترل زنان خودش سرایید. شرح مفصل ماجرا را در نوشتاری با فرنام "عقل بشر ناقص است! علم ناقص است، و چون ناقص است قابل اتکا نیست." بخوانید.
سوره احزاب آیه 59 صفحه 427
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا.
ای پیامبر، به زنان و دختران خود و زنان مومنان بگو که چادر خود را برخود فروبپوشند. این مناسب تر است، تا شناخته شوند و مورد آزار واقع نگردند و خدا آمرزنده و مهربان است.
این آیه از زنان میخواهد که حجاب را بگونه ای رعایت کنند تا شناخته نشوند، این بدان معنی است که صورت آنها نیز همچون حجاب فعلی زنان عرب و افغان باید پوشیده باشد. در مورد اینکه این آیه در چه زمانی و چگونه توسط محمد ساخته شد نوشتاری با فرنام "عقل بشر ناقص است! علم ناقص است، و چون ناقص است قابل اتکا نیست." مطالعه کنید. در مورد حجاب میان زنان و مردان برابری وجود ندارد و این نابرابری ظالمانه  با اصل 1 ام عقل بشر ناقص است! علم ناقص است، و چون ناقص است قابل اتکا نیست.
 سوره التغابن آیه 14
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ .
ای کسانی که ايمان آورده ايد ، در میان زنان و دشمنانتان دشمنی برای شما وجود دارد از آنها حذر کنيد و اگر عفو کنيد و چشم بپوشيد و گناهشان پوشيده داريد ، خدا آمرزنده و مهربان است.
زنان و فرزندان دشمنان مردان هستند.
سوره المعارج آیات 29 و 30
وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ؛ إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ.
و کسانی که شرمگاه خويش نگه می دارند؛ مگر برای همسرانشان يا کنيزانشان ، که در اين حال ملامتی بر آنها نيست.
مردان مسلمان نیازی به نگاه داشتن و پوشاندن شرمگاه (دستگاه تناسلی) خود در مقابل همسرانشان و برده های زنشان ندارند.