برگرفته از یک نامه وارده:
بهروز جاوید تهرانی در دومین هفته از اعتصاب غذا ، تحت شکنجه و در سلول انفرادی به سر می برد.
وی از دو هفته پیش به سلول انفرادی فرستاده شده و در این مدت چندین بار تحت شکنجه های وحشیانه عوامل زندان قرار گرفته است .
در حالی که گفته می شد وی به علت اعتراض به جابجایی بند ؛ به انفرادی فرستاده شده , بهروز جاوید طهرانی اعلام کرد که مشکلی با این موضوع نداشته و ماموران با ناجوامردی به جای اینکه وی را به بند دیگری منتقل کنند ، بی گناه او را با زور و به طرزی وحشیانه به انفرادی می اندازند.
او از هفته دوم اردیبهشت سال 1388 خورشیدی در اعتراض نسبت به شرایطی که بی گناه در آن افتاده ( از دستگیری گرفته تا اعمال فشارهای مختلف و انفرادی های پیاپی و ضرب و شتم های بی رحمانه ) دست به اعتصاب غذا زده است و خواستار حقوق قانونی خود ( که تا کنون چیزی از آن ندیده است ) می باشد .
با این وجود در این دو هقته مامورین برای 2 مرتبه صورت او را پوشانیده , دست هایش را دست بند و پاهایش را پابند زده اند و با باتوم چند نفری به جان وی افتاده اند و بهروز جاوید تهرانی را به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده اند به طوری که آثار جراحت بر بدن وی کاملا مشهود است . حال جسمی وی به دلیل شکنجه های بی رحمانه و اعتصاب غذا به شدت نگران کننده است . حال باید پرسید آیا این همان حقوق بشر است ؟
بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی ...

28/02/1388
با سپاس...