با درود گرم به استاد عالیقدر آقای امیر انتظام

با سپاس و تقدیر از تلاش های شما و ارسال نامه !

خواسته بودید در خصوص تقاضا و نامه شما به بان کی مون اظهار نظر کنیم . لذا موارد زیر را به عرضتان میرسانم ، با امید به آنکه راهگشا باشد و موجب دلسردی آن عزیز نباشم.
نوشته اید : عالیجناب، خطر جنگ آنقدر جدی و فوری است که جز با بسیج تمامی امکانات جامعه جهانی در پشتیبانی از جنبش مدنی و مسالمت آمیز مردم ایران قادر به جلوگیری از آن نخواهیم بود.

 نوشته اید : گزینه هایی که در حال حاضر روی میز اعضای دائم شورای امنیت و رهبران سیاسی جهان قراردارد، حاصلی جز آسیب رسانی بیشتر به موجودیت مادی و معنوی ملت ایران ندارد. توضیح اینکه تشدید تحریم ها حتی به صورت هوشمندانه درد و رنج مردم ایران را بخاطر ایجاد محدودیت در حوزه های اقتصادی و تقویت باندهای قاچاق کالای دولتی و افزایش رانت خواری و تورم و بیکاری و ایجاد محدودیت در تهیه کالا و مایحتاج عمومی بتدریج و گام به گام ملت ایران را در گورهای دسته جمعه دفن خواهد نمود.

نوشته اید : از این رو به نظر می رسد که مسؤلین نظام نه تنها تحریم های بین المللی، از جنس آنچه تا کنون اعمال شده را تهدیدی بر موجودیت خود ندانسته، بلکه از وجود چنین تحریم هایی استقبال نیز می کند. چرا که به آنها فرصت می دهد تا با اعلام شرایط جنگی، با مخالفان خود تسویه حساب نمایند. به همین ترتیب تهدید توسل به زور علاوه بر اینکه هزینه های غیر قابل جبرانی را بر مردم ایران تحمیل می کند، دست نظام جمهوری اسلامی ایران را در سرکوب بیشتر و تداوم سیاستهای غیر مسؤلانه و ماجراجویانه در کلیه عرصه هایی که امنیت مردم ایران و جامعه جهانی را به خطر می اندازد باز می گذارد.

مشکل با نحوه برخورد و دیدگاه بالا چیست ؟

1. زبان دیپلماسی در این بیانات مجهول است

2. از جمهوری اسلامی غولی بی شاخ و دم و چهره ای آسیب ناپذیرارائه شده و سیاستهای او در مقابل جهانیان کارساز قلمداد شده است

3. اقتصاد بی سامان جمهوری اسلامی ، شکست ناپذیرو با ظرفیتهای بالای ترمیمی جلوه داده شده در حالیکه بر اساس بررسی های کارشناسان اقتصاد ، تحریم های اقتصادی ، ایران را با چالشهای جدی روبرو ساخته است و اینگونه نیست که رژیم اعمال اینگونه تحریم ها را تهدیدی بر موجودیت خود ندانسته و از آن استقبال میکند. رژیم با تمام لابی های خود در پی لغو این تحریم هاست ؛ این آقایان پولهایشان در شریانهای مهم اقتصادی جهان گیر کرده است.

4. اینکه یکی از عوارض ناشی از تحریم ، فشار بیشتر بر مردم ایران و تسویه حساب با مخالفان است ، موضوعی اظهرمن الاشمس است اما این مسئله در اصل موضوع که همانا مناسبات حکومت اسلامی با قدرتهای بزرگ است تغییری نمیدهد

5. از جامعه جهانی و عالیجنابان طلب استمداد کرده اید اما درعمل آنها را درمقابل ملت ایران قرار داده اید و نوشته اید که سیاستهای آنان (اعضای دائم شورای امنیت و رهبران سیاسی جهان ) حاصلی جز آسیب رسانی بیشتر به موجودیت مادی و معنوی ملت ایران ندارد.

در جای دیگر نوشته اید : ....و به راحتی حاضر است که کل مردم ایران را قربانی ماجراجویی خود کند. حکومتی که با مردم خود چنین رفتار می کند طبیعی است که برای اعمال خشونت و تهدید حق حیات مردم جهان از اعمال هیچ خشونتی ابایی ندارد.

استاد عزیز اگر چنین است که هست پس جهانیان حق دارند که دست از سر جمهوری اسلامی و پروژه هسته ای او برندارند.

نوشته اید : عالیجناب، تقاضای من (ما) از جنابعالی بسیار ساده و در عین حال فوق العاده مهم است. به عنوان مصداق اعتماد سازی در پرونده هسته ای و برای اینکه امکان کنترل و نظارت واقعی بر فعالیت های هسته ای ایران ممکن باشد از جمهوری اسلامی بخواهید که تمامی کنوانسیون های پایه ای حقوق بشر، کنوانسیون های منع شکنجه، کنوانسیون الغاء کلیه اشکال تبعیض از زنان، و اساسنامه دیوان بین المللی کیفری را پذیرفته و به آن عمل کند. و جامعه جهانی نیز با تمام امکانات بر عملکرد نظام در رعایت حقوق بشر، و منجمله میثاق حقوق مدنی و سیاسی، و پروتکل های اختیاری آن نظارت کند. رعایت کامل موازین، استاندارها و الزامات حقوق بشری در ایران کلید حل بحران هسته ای و سایر بحران ها در منطقه است.

شما بخوبی میدانید که تا کنون در ارتباط با نقض حقوق بشر بارها به ایران تذکر داده شده و از آنها خواسته اند که پیمانها و کنوانسیونها را رعایت کند ، چندین قطعنامه بر علیه رژیم صادر شده و حیات امروز عزیزانی چون شما و طبرزدیها و ... مدیون همین تذکرات است. نوشته اید که رعایت موازین ... حقوق بشری در ایران کلید حل بحران هسته ای و سایر بحران هاست . این گفتمان عمق ندارد چرا که نحوه رفتار نظام با مردم ایران و قدرتهای جهانی حاصل یک تفکر ضد بشری است که با تذکر حل نمیشود. جمهوری اسلامی بحران هسته ای آفریده است و حقوق ملت را نیز قربانی اهداف خود کرده است لذا او در پی احقاق حقوق بشر در ایران نیست. بحران هسته ای حاصل یک تفکر ضد بشری است !

نوشته اید که : دبیر کل سازمان ملل متحد، با استفاده از تمامی ظرفیت های جامعه جهانی و با دست زدن به ابتکارات جدید و سازنده، موجبات اجرای موازین حقوق بشر را در ایران فراهم کند.

1. آیا واقعا کار دنیا اینجوریه، آیا اگرحتی تمام ظرفیتهای جهانی نیز بسیج بشوند مگر این طور نیست که از کوزه همان طراود که در اوست . آیا شما فکر میکنید اینها بچه های شیطونی هستند که اگه گوششون رو بگیرید و بپیچونید سر عقل می آیند و به راه راست هدایت میشوند ؟!!!

2. تنها یک ملت سازمان یافته و هدفمند است که قادر است رژیم ایران را مجبور به عقب نشینی کند.

نوشته اید : پس اگر، نه جنگ و نه تحریم نمی تواند موجب تغییر رفتار نظام جمهوری اسلامی در پرهیز از ماجراجویی و تطبیق خود با الزامات صلح و امنیت بین المللی گردد، تنها گزینه ممکن، کمک به مردم ایران در مدیریت بحران و خروج از بن بست فعلی می باشد.

از شما میپرسم :

1. مردمی که دستشان تهی است ، نه رهبری موجود است نه ارگانی و نه امیدی به تغییر، از کی تا بحال قرار است با کمک بان کی مون بحران را مدیریت کنند .

2. کدام بحران را قرار است مدیریت کنند ؟

3. از کدام بن بست قرار است خارج شوند ؟

4. جهانیان چگونه مردم ایران را توانمند کنند با چه شیوه ای ؟ از چه راهی ؟

اگر جهانیان قدرتمند از پس این نظام برنمی آیند چگونه مردم بی تحرک از پس این نظام بر میآیند؟

آیا بهتر نبود که راه برون رفت را بگونه ای مطرح میکردید که بتوان از آن نتیجه زیر را گرفت :

که از یکطرف فشارها را به نظام افزایش دهید و از طرف دیگر برای توانمند سازی اپوزیسیون ایرانی اقدام کنید.

به اعتقاد من رژیم ایران را باید محاصره سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی ـ نفتی کرد و در سه حوزه تلاش کرد :

یکی توانمند سازی مردم و حمایت مادی و معنوی از مبارزین ایرانی ، دیگری تضعیف سیاسی اقتصادی و فرهنگی نظام و دیگری آلترناتیو سازی !

 

با احترام

ویکتوریا آزاد

سه شنبه نوزدهم شهریور 1387

www.victoriaazad.com

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید