ویکتوریا آزاد بیانیه 17 آقای موسوی بتاریخ 11 دی ماه سال 1388 صادرشد. این بیانیه نه تنها گامی به جلو نبود بلکه فراری ازجلو وتاکیدی بر خواسته های قبلی او بود با این تفاوت که ایشان اینبار تاکتیک و شیوه دیپلماسی جدیدی را برگزیدند که بر آن اساس توپ را بداخل زمبن حریف خود هدایت کنند غافل از اینکه این توپ نرسیده سوراخ خواهد شد. ایشان با اتخاذ چنین تاکتیکی خود را خلع سلاح کردند و حریف را مشروع جلوه دادند و این یک پیروزی برای دولت و جناح احمدی نژاد تلقی خواهد شد. ایشان دولتی را که خود نامشروع خطاب کردند امروز مخاطب خود قرار میدهند و ازاو که به نقل قول ازخود آقای مهندس موسوی درآنجا که میگوید : "گوساله و بزغاله خواندن بخش عظیمی از جامعه و خش و خاشاک نامیدن آنان و مباح کردن خون عزاداران حسینی فاجعه ای است که هم اکنون توسط افرادی مشخص و صدا و سیما در جامعه رخ داده است. این چه سخنرانی است که از تریبون دولتی مردم را به جنگ با یکدیگر دعوت می کند و یک عده را حزب الله می نامد و عده ای دیگر را حزب الشیطان؟ " خواسته های زیر را مطالبه میکنند : 1. انتخابات آزاد 2. آزادی زندانیان سیاسی 3. آزادی مطبوعات و رسانه ها 4. تاکید بر حق تشکیل احزاب و برگزاری اجتماعات چه انسان مبارزیست که ازاین خواسته ها حمایت نکند اما حمایت ازاین خواسته ها بمعنای حمایت ازبیانیه آقای موسوی نیست که سرتا پای اعمال دولت را نقد میکند که مردم خوششان بیاید و در جای دیگربا ظرافت آنجا که همان دولت را مخاطب قرارمیدهد مواضع خود را تعدیل میدهد که آنها خوششان بیاید و ایشان نیزکمی نفس راحت بکشد. این بازی ، بازی سیاسی سالمی نیست. در بیانیه آقای موسوی مواردی هست که غیرقابل حمایت است ازجمله اینکه امام خمینی رحمه الله علیه خوانده شده همان خمینی که نه رحمت داشت ، نه مظلوم بود و نه عادل بود. ایشان ازمنظرخود درخصوص جنبش سبزچنین میگوید : "من لازم می دانم قبل از آنکه راه حل خودم را برای خروج از بحران مطرح سازم ، برهویت اسلامی و ملی و مخالف سلطه بیگانگان و وفادار به قانون اساسی ما و جنبش سبز تاکید نمایم. ما پیروان اباعبدالله حسین علیه السلام هستیم. ما شیفتگان حریتی هستیم که منادیش آن امام مظلوم بود . ما پیرو کسی هستیم که در قلمرو وسیع اسلامی ربودن خلخالی از پای یک زن را برنمی تابید. ما معتقد به تفسیر رحمانی از اسلام هستیم که انسانها را یا هم کیش هم می دانند و یا همسانانی در خلقت. نگاهی که بر کرامت ذاتی انسان باور دارد و برنمی تابد که ضارب او در زندان با غذایی جز شبیه غذای او نگهداری شود و یا مورد شکنجه و امثال آن قرار گیرد. بنده و دوستان عزیزم که امروز بسیاری از آنها در زندانها محبوس هستند پای بندان سرسخت استقلال کشور هستیم و از اینکه بازار اسلامی ما تبدیل به یک بازار مکاره برای کالاهای بیگانه شده است رنج می بریم." گمان نمیکنم فردی سکولار باشد و با مضامین بالا توافقی داشته باشد. این مضامین مورد تایید ملی مذهبیهای اصلاح گراست و نه سکولارها . مواضع آقای موسوی در بیانیه هفدهم از تلویزیون پرس تی .وی که متعلق به جمهوری اسلامی است و به زبان انگلیسی برنامه پخش می کند چنین تفسیر شد: در اخبار صبح روز یکشنبه خبر مربوط به بیانیه شماره 17 میر حسین موسوی را با لحنی ملایم پخش شد . در این خبر به خواسته های موسوی اشاره شده و با اعلام این که در این بیانیه اثری از موضع پیشین وی در باره عدم شناسائی دولت احمدی نژاد به چشم نمی خورد ، نظر محسن رضائی مبنی بر «عقب نشینی » موسوی از مواضع قبلی و پذیرفتن مشروعیت دولت احمدی نژاد را پخش کرد . البته واکنشهائی ازجناحهای تندتر نظام را هم شاهد بودیم از جمله سید احمد خاتمی خطیب جمعه تهران که در این باره گفت: آقاي موسوي در بيانيه شماره 17 خود اشتباهات و خطاها و گفتار نادرست گذشته خود را تكرار كردند. اما آنچه ما درانتظارش بهتر است نباشیم اینست که آقای موسوی به جدائی دین از دولت و حکومت اعتقاد ندارد وسکولاریسم را درشیوه حکومت نمی پسندد و قانون اساسی را نیزمبتنی براصول اسلامی میخواهد و نه اصول جهانشمول قوانین مترقی جهانی. راستش اگرقراراست که دینداران را نیزدراین روند همراه ببینیم که به زعم من باید بحساب آیند کسی چون آیت الله بروجردی که هم اکنون در دست رژیم دربند است بمراتب به سکولارها نزدیکتراست تا آیت الله های طرفدار اندیشه خمینی. آیت الله بروجردی جرات دارد که بلند از اسلام غیر سیاسی و جدائی دین از حکومت حمایت کند و برای همین بدست دژخیمان رژیم گرفتار است. در ادامه درخصوص بیانیه توجه شما را به موارد زیر را جلب میکنم: 1. در خصوص تفسیراز مواضع آقای موسوی نباید اغراق کرد و ایشان را آنچیزی جلوه داد که او نیست. مواضعی که ایشان اتخاذ کرده منطبق است با خطبه 26 تيرماه 1388 آقای هاشمي رفسنجانی درنمازجمعه تهران که عبارت بود از تاكيد بر بحراني بودن جامعه ، آزادی و دلجوئی اززندانیان سیاسی و احیاء حیثیت و آبروی آنها ، تاکید برقابل حل نبودن وضعیت درکوتاه مدت و اهمیت اعتماد سازی ، آزادی رسانه ها و قانونمنداری و اصلاح قانون . ازشما می پرسم این هماهنگی نشانه چیست؟ کمی بیاندیشیم ! 2. این مواضع ایشان نیست که موجب شکاف در بلوک قدرت شده است بلکه شکاف در قدرت مدتهای مدیدی است که درجریان است و آقای موسوی و کروبی خود محصول چنین فرآیندی هستند. این روند یک شبه و با یک بیانیه ایجاد نشده است. بیانیه آقای موسوی قادر به چنین معجزه ای نبوده و نیست. 3. بیانیه 17 بدرستی یک برنامه سیاسی حداقلی ست و معطوف است به حکومت وظرفیتهای او و نه ملت و سطح خواسته های آنان . به باور من این برنامه حداقل مطالبات اصلاح طلبان و آقای موسوی نیست بلکه این برنامه حداکثری آنها ست ، اگرچنین نیست برنامه حداکثری خود را اعلام کنند! 4. به باور بسیاری ازسکولارها و به شهادت جنبش رنگین مردم ایران نظام فعلی مسلط بر ايران، در تماميت خود، مشروعيت خود را بکلی از دست داده است. به باور من مردم به کمتر ازبرکناری کامل حکومت موجود و به رای گذاشتن نوع حکومت آينده، و گزينش نمايندگان مجلسن مؤسسان و دولت آينده ی ايران از طريق انتخابات آزاد، وتدوین قانون اساسی نوین زير نظارت نهادهای بين المللی قانع نخواهند شد لذا بیانیه آقای موسوی با سطح رشد سیاسی و مطالبات مردم ایران هم خوانی ندارد. 5. در این بیانیه آقای مهندس موسوی نشان داده که آماده ی مذاکره با نظام است. ایشان با کدامین ماندات بر سر سرنوشت ملتی با دولتی وارد مذاکره میشود آیا این مذاکره علنی است ؟ رئوس مذاکراتی که تا کنون میان روشنفکران دینی و حکومت صورت گرفته چه بوده است ، چرا این گفتگوها را علنی نمیکنید؟ آیا زمامداران درحال فروپاشی اساسا طرف مذاکره مردمند ؟ آیا آقای موسوی برای خواستهای مردم به سمت مذاکره با شمر زمان بقول خودشان رو می آورد یا برای احقاق خواستهای خویش؟ آیا این شامورتی بازیها علت اصلی بقای رژیم و درنده خوتر شدن او تا کنون نبوده ؟ 6. جوهراصلی این بیانیه خواست های پنج گانه اوست که کاملا درست است و طرح این خواستها هم جدید نیست ما سی سال است که داریم همین خواستها را تکرارمیکنیم و حالا شنیدن آن از دهان آقای موسوی جای خوشحالی دارد که ایشان با ما هم سرنوشت شده اما تفاسیراغراق آمیزی که تا کنون در تمجید ازاین بیانیه شده به زعم من انحراف ازمنظوراصلی صادر کننده بیانیه است. واقعیت اینست که ایشان از بد حادثه درجنگ قدرت و البته به حق ، با احمدی قرارگرفت و خود این ماجرا موجب شد که افسار حادثه از دستشان خارج شود و نبروی اصلاح طلب گوش بفرمان امام تبدیل به "اپوزیسیون" نظام شود اما برما روشن است که چنان نیز نبود و چنین نیز نخواهد ماند. باید توجه کرد که آقای موسوی درحد خود و درجایگاه خود ایستاده است ، از این به بعد هم ما شاهد نرمشهای بیشتری ازجانب طیف او ( خاتمی رفسنجانی کروبی ) خواهیم بود. من این ماجرا را درمقاله های قبلی خود نیز پیش بینی کرده بودم . اما ما سکولارها ی دموات اعم از لیبرال ، چپ و یا مذهبی و یا غیر مذهبی درکجای کاریم این ما هستیم که نباید ازجایگاه خود عدول کنیم! او از بابت محدودیتها نیست که چنین می اندیشد او به راه خود باور دارد و ازآن دفاع میکند او به چیزی کمترو یا بیشترازجمهوری اسلامی باور ندارد هدف ایشان کمی تلطیف چهره نظام است و بزک کردن آن به شیوه ای که مقبول جامعه جهانی شود و در عین حال نیز کشتی نظام غرق نشود که آنوقت همه را با هم به قعرآب خواهد برد. دریغ از اندک سکولارنماها ئی که بدنبال ایشان روانند برخی ذی منافع و برخی بی منافع. با تمام این احوال چنانچه جنگ قدرت موجب بخطر افتادن جان این آقایان و خانمها شود ما سکولارهای طرفدار حقوق بشر و نظام قضائی عادل و مستقل ازحقوق ایشان دفاع خواهیم کرد و چنین دستگیریهائی را نیز درجهان افشا و محکوم خواهیم نمود. مبارزین! راه اتحاد ملی مذهبی ها و سکولارها ی دموکرات از چهارراه توافق بر سر جدائی دین ازحکومت و پایبندی به اعلامیه جهانی حقوق بشرواصول دموکراسی میگذرد بقیه اختلافات قابل حل است که درغیراینصورت مردم حرف نهائی را که نظر به جدائی دین از دولت و حکومت دارد براین دسته تحمیل خواهند کرد. اکنون خلا وجود بیانیه ی مشترک نیروهای آزادیخواه پلورالیست دمکرات سکولار ، برپایه ی برنامه حداقل سیاسی درقبال دوبیانیه اخیرموسوی وروشنفکران دینی کاملا محسوس است وضروریست که بفوریت نسبت بدان اقدام گردد بگونه ای که هواداران جنبش سبزملت ایران بسهولت به تشخیص مرزهای برنامه ای آینده ی سیاسی خود پی برده وحول آنها متحد گردند. با بهترین آرزوها برای ایران عزیزمان ویکتوریا آزاد 2010.01.12 |