بازهم بیانیه 17 مهندس موسوی وخطاب به برخی روشنفکران و سازمان فدائیان اکثریت
درکدام جبهه ایستاده اید؟
ویکتوریا آزاد
2010-01-19
نگارنده میگوید که بیانیه 14 آقای مهندس موسوی بمراتب قاطعانه تربود و بیانیه 17 ایشان یک عقب نشینی محض است. در مفاد برنامه خود دربیانیه شماره 14 ایشان چنین گفتند :
" تأمین آزادیهای سیاسی و اجتماعی، رفع تبعیض، امنیت قضایی و برابری در مقابل قانون، تفکیکناپذیری آزادی، استقلال و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر، مصونیت حیثیت، جان و مال اشخاص، ممنوعیت تفتیش عقاید، آزادی مطبوعات، ممنوعیت بازرسی نامهها، استراق سمع و هر گونه تجسس، آزادی احزاب و جمعیتها، آزادی برگزاری اجتماعات، تمرکز دریافتهای دولتی در خزانهداری کل، تعریف جرم سیاسی و رسیدگی به آن با حضور هیئت منصفه، آزادی بیان و نشر افکار در صدا و سیما و بیطرفی آن و . . . هر یک اصولی روشن از قانون اساسی ما را به خود اختصاص دادهاند؛ اصولی که به راحتی و صراحت نقض میشوند و یا به صورتی ناقص و براساس تفسیرهای مخالف با روح این میثاق ملی به اجرا درمیآیند، تا جایی که در اجرای اصل ساده و روشنی چون آزادی تدریس زبانهای قومی و محلی به صرف سلیقه و پسند شخصی مانع ایجاد میشود." حال بیانیه 17 را دوباره بازخوانی کنید و ببینید که ایشان امروز در کجا ایستاده است و چند قدم عقب نشینی کرده است.
مردم به درستی در خیابانها گفتند اوباما یا با اونا یا با ما ، ما هم حالا به برخی ازشما که سعی میکنید همه را با هم داشته باشید میگوییم :
« آقایان ، خانومها لطفا تکلیف خود و ما را معین کنید» امروز روز شفافیت و علنیت است. دیگرنمیشود به سبک آنروزها همه را با هم داشت ،دست ازمصلحت جوئی های بی سرانجام برداریم. این مواضع یا شما را دربهترین حالت خنثی میکند و یا در بدترین حالت دست آویزدشمن.
برخی شخصیتها وبرخی سازمانهای با قدمت سکولارازجمله سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) درنشریه کارآن لاین توپ را اشتباها به دروازه خود میزنند ودرپشتیبانی از بیانیه 17 آقای موسوی چنین نتیجه گیری میکنند (1) :
ما (سازمان) علیرغم اینکه دقیقا نمیدانیم که آقایان موسوی و ...
• ازانتخابات آزاد حمایت میکنند و یا از انتخابات بین جناحهای حکومتی؟
• ازاصل 27 قانون اساسی با درنظرگرفتن حق آزادی اپوزیسیون حمایت میکنند و یا ازهمین اصل جاری درکتاب قانون جمهوری اسلامی که میگوید آزادیها مشروط شده است به این که "مخل به مبانی اسلام" نباشد؟
• و علیرغم اینکه موضوع محاکمه آمران و عاملین کشتارها و تجاوزها درخیابانها و زندانها را مسکوت گذاشته اند
• و علیرغم اینکه آقای موسوی در بیانیه 17 خود مجالس اولیه را بعنوان الگوئی برای حل بحران پیشنهاد کرده که انتخابات این مجالس اولیه بعد از انقلاب هم مبتنی بر انتخابات آزاد نبود بلکه مبتنی بررقابتهای جناحهای حکومتی بود
• و علیرغم آنکه دربیانیه 17 آقای موسوی مداخله نظامیان در امور سیاسی و در فعالیتهای اقتصادی مسکوت گذاشته شده است
اما سازمان ما با تمام اما و اگرهای بالا و با تمام این کمبودهای ریشه ای و مرکزی و با وجود آنکه خود برای برپائی یک جمهوری دموکراتیک و سکولار درایران تلاش میکند ولی با تمام این وجود بیانیه 17 آقای موسوی را را گامی راهگشا برای برون رفت کشور ازبحران سیاسی تلقی کرده و از آن پشتیبانی میکند. سازمان فدائیان ادعا میکند که : آقای موسوی با انتشاراین بیانیه، کودتاگران را در شرایط دشواری قرار داده، در جبهه اصولگرایان شکاف انداخته، به نگاه مطالبه محوری در صحنه سیاسی کشور باز گشته و مطالبات عمومی جنبش اعتراضی را مطرح کرده است.
خوانندگان گرامی خود قضاوت کنید آیا میشود برای یک جمهوری سکولار و دموکراتیک مبارزه کرد و تمام نقاط ضعفهای بالا را مشاهده کرد ولی بازهم از بیانیه 17 آقای موسوی دربست حمایت کرد.
اگر این دوستان عزیزگفته بودند که ما بعنوان یک سازمان مطالبه محورهمان طورکه خود را چنین نام گذاشته اند ازمطالبات چهار ماده ای بیانیه 17 مهندس میرحسین موسوی حمایت میکنیم آنوقت ما مشکلی با چنین موضعی نداشتیم اما این دوستان ازحمایت صد در صدی خود از بیانیه البته علیرغم حفظ دیدگاه ها و مواضع خود جهت برگزاری یک انتخابات آزاد صحبت میکنند و آنهم پس از آنکه تمام ایرادات آنرا نیز برشمرده اند که این ایرادات نیز بنیادی است و از اساس با مواضع سکولارها همخوانی ندارد.
دوستان این هم نکنیم دوران اول انقلاب که به ما نوجوانان فرمان دادید که روی دیوارهای شهر بنویسیم "سپاه پاسداران را به سلاح سنگین مجهز کنید". همان وقتی که سپا ه دسته دسته جوانان را به زندانها وگورستان روانه میکرد و مجالسین اولیه انقلاب که خیلی هم مورد پسند آقای موسوی است نقشه قتل جوانان وطن را می کشید. کمی دقت بد نیست . من این انتقادات را از روی دلسوزی و مهر به این دوستان عرض میکنم حیف است که نام خود را دوباره به ... آلوده کنند. دوستان شما ازیکطرف میگویید دولت کودتا را برسمیت نمی شناسید و ازطرف دیگر با دست درازکردن سوی او برای اجرای مطالباتتان به او مشروعیت و رسمیت میبخشید . اگرآقای موسوی وکروبی و خاتمی و...اینکار را میکنند دلیل واضح است چرا! شما که درجایگاه اپوزیسیون خود رامطرح میکنید چرا به اینگونه عمل میکنید؟!
چه نیک میگوید هادی خرسندی عزیز:
گر به نام او بکوبی روی طبل میرسی با او به آن سیسال قبل ایدهآل اوست آن ایام شوم تا شود صدراعظم این مرز و بوم نیت او هرچه سالم هرچه پاک نیستش با ما وجوه اشتراک
آنکه همسطح است سقفاش با کفاش هموطن! محتاط شو در مصرفش!
رأی ما روی لج محمود بود بین یکتن زان سهتا موجود بود!
سرنوشت ما از اینجا تا ابد انتخاب بین بدتر هست و بد؟ آنکه محبوب خمینی بوده است؛
زان جنایتکار هم بوسیده دست؛ دوستدار آن رژیم است و نظام در نجاتش نیز دارد التزام.
در بیانیّه که داده روز پیش فاش گفته موضع مخصوص خویش او برای وصل کردن آمده
فرعها را اصل کردن آمده آنکه با جمعی جنایتپیشه زیست چهگوارا نیست، گاندی نیز نیست!
گردگیری از سر و روی نظام انقلاب اوست کلاً، والسلام! ما ولی آن دوره را رد میکنیم
بر گذشته راه را سد میکنیم سوی آینده نظر داریم و بس پس نمیبندیم دل بر هیچکس
ما نمیخواهیم آن ایام را آنهمه آدمکشی، اعدام را آن چپاولها که شد با نام دین
کی توان تکرار گردد بعد از این؟ ما نه دنبال حسینیم و حسن طعمهی مذهب نخواهد شد وطن
و لذا آنجا که شما اعلام میکنید که از بیانیه 17 آقای موسوی پشتیبانی میکنید این به این معناست که شما ازادعا های ایشان در بیانیه نیز حمایت میکنید ایشان در آنجا چنین میگوید:
"من لازم می دانم قبل از آنکه راه حل خودم را برای خروج از بحران مطرح سازم ، برهویت اسلامی و ملی و مخالف سلطه بیگانگان و وفادار به قانون اساسی ما و جنبش سبز تاکید نمایم. ما پیروان اباعبدالله حسین علیه السلام هستیم. ما شیفتگان حریتی هستیم که منادیش آن امام مظلوم بود."
با توجه به اینکه نگارنده میداند که شما به این مضامین اعتقاد ندارید توصیه میکنم بیانیه حمایتی خود را بازنویسی کنید وگرنه برای ثبت در تاریخ صورت شگونی ندارد.
گفته اید بیانیه 17 مهندس موسوی درجبهه اصولگرایان شکاف انداخته .
دوستان !
این مواضع ایشان خود محصول شکاف در بلوک قدرت است. شکاف دربلوک قدرت مدتهای مدید است که درجریان است و آقای موسوی و کروبی خود برآمدی از چنین فرآیندی هستند. این روند یک شبه و با یک بیانیه ایجاد نشده است. بیانیه آقای موسوی قادر به چنین معجزه ای نبوده و نیست. این شکاف هر روزافزایش مییابد و با رشد و تعمیق جنبش دموکراسی خواهانه مردم ایران این شکافها تا آنجا پیش میرود که پیکر لرزان رژیم فرو ریزد.
دوستان فدائی حتی آقای موسوی را تشویق میکنند بدلبل اینکه ایشان در رویکرد جدید خود به نگاه مطالبه محور در صحنه سیاسی کشور بازگشته (1) و گویا تازه سرعقل و تدبیر سیاسی آمده است و این درحالی است که ایشان در بیانیه 14 بمراتب خواسته های فراگیرتری را مطرح کرده بودند و ما در انتظار بودیم ببینیم که او پیگیر این خواسته ها میشود و یا عقب نشینی میکند ، ما او را سایه به سایه دنبال کردیم که شاید فرجی حاصل شود اما نشد که نشد.
ارزش های نهفته در این بیانیه که میتواند تنها همان چند ماده باشد نباید موجب شود که روشنفکران ما دچاراغراق گوئی و سخن پراکنی های غیرواقعی شوند برای مثال جمعی دیگری از روشنفکران، دانشگاهیان و کنشگران سیاسی دربیانیه ای جداگانه تحت عنوان گامی در راستای انسجام جنبش سبز(2) نوشته اند :
با این بیانیه، موسوی دیگر بار، بر تعهد خود نسبت به مردم ایران و جنبش کثرت گرایانه ی آنان پای فشرده و از ادامه ی جنبش برای تغییرات دموکراتیک هواداری کرده است.
• بیانیه ی هفدهم بسیار بهنگام صادر شده و توانسته، دست کم برای مدتی، در بلوک قدرت شکاف ایجاد کند و پروژه ی خشونت ورزانه ی آنها را به تعویق اندازد.
• با این بیانیه، موسوی دیگر بار، بر تعهد خود نسبت به مردم ایران و جنبش کثرت گرایانه ی آنان پای فشرده و از ادامه ی جنبش برای تغییرات دموکراتیک هواداری کرده است.
• موسوی در این بیانیه، با پرهیز از طرح مباحث عام و تجریدی، یک پلاتفرم سیاسی حد اقلی، با مطالبات مشخص از حکومت، ارائه کرده است.
• موسوی، درعین الویت قائل شدن برای جنبش کثرت گرایانه ی مردم ایران، نشان داده است که به منظور پیشبرد خواسته های همین جنبش آماده است با دستگاه حاکم مذاکره کند.
برجسته ترین وجه این بیانیه چهار بند مربوط به «انتخابات آزاد» و پیش شرطهای برگزاری آن، از جمله آزادی زندانیان سیاسی، آزادی مطبوعات و رسانه ها، و تاکید بر حق تشکیل احزاب و برگزاری اجتماعات است. این خواسته ها از هنگام برگزاری انتخابات خرداد ماه به بعد از سوی هواداران دموکراسی و کثرت گرایی بارها مطرح شده است. پذیرش راهبرد «انتخابات آزاد» ، به مثابه ی پذیرفتنی ترین و کم هزینه ترین گزینه در راستای گذار به نظام دموکراتیک ، گویای افزایش نرمش فکری و گسترش دیدگاه سیاسی میر حسین موسوی در فرایند رویدادهای اخیر است. امیدواریم طرح این مطالبات تاریخی در بیانیه ی میرحسین موسوی زمینه را برای پذیرش عمومی آنها و گسترش همکاری میان نیروهای گوناگون جنبش سبز، چه اصلاح طلبان مسلمان و چه نیروهای سکولار– دموکرات، فراهم کند.
سخنان بالا درحالیست که آقای موسوی ازجایگاه یک نامزد معترض به نتایج انتخابات همواره سخن گفته و هرگزاز تغییرات بنیادین دموکراتیک و انتخابات آزاد سخنی بمیان نیاورده ایشان همواره گفته است که او به ولی فقیه و قانون اساسی کشور باور دارد و تاکید میکند. جدآ تعحب آور است که چرا دوستان سعی میکنند او را آنچه که نیست جلوه دهند این هم شده قضیه آقا خمینی که رساله اش را خواندند و طور دیگر تفسیرکردند .
ایشان بروشنی در بیانیه میگوید که " او اعتقاد دارم که هنوز دیر نشده است و نظام ما آن قدرت را دارد که در صورت تدبیر و در صورت داشتن یک نگاه احترام آمیز و توام با ملاطفت به همه ملت و اقشار آن این مهم را بانجام برساند. به بندهای فوق پیشنهادات دیگری نیز می توان اضافه کرد . به نظر بنده حتی یک جوی کوچک زلال در این بین می تواند مغتنم باشد . ضرورتی ندارد همه بندها با هم شروع شود . مشاهده عزم در این راه بروشنی افق کمک خواهد کرد . و کلام آخر آنکه همه این پیشنهادات بدون نیاز به توافق نامه و مذاکره و داد و ستدهای سیاسی و از موضع حکمت و تدبیر و خیرخواهی می تواند اجرایی شود .
همانطور که خواندید ایشان گفته اند" نظام ما " پس اولا نظام ، نظام ایشان است ونه نظام ملت ایران ، حال معلوم نیست گه چگونه این دوستان بیانیه هایی از این دست صادر میکنند و آرزو میکنند که بیانیه موسوی زمینه ای باشد برای پذیرش عمومی و گسترش همکاری میان نیروهای گوناگون جنبش سبز، چه اصلاح طلبان مسلمان و چه نیروهای سکولار– دموکرات. نیرو های سکولار واقعی که این نظام را نظام خودشان نمیدانند.
کدام نیروی سکولار دموکرات واقعی میتواند بدون تدقیق این بیانیه ها و حذف هرآنچه که باور او نیست و تعمیق این مطالبات و مشخص ساختن تکلیف ما با نظام مبتنی بر ولی فقیه و یا حتی شورای ولی فقیه و قانون اساسی که در هر بندش شرط مخل نبودن با شریعت اسلامی آنرا سراسر مبتذل نموده است کنارآید و تازه با اهرم های این اندیشه دست به همکاریهای گسترده نیز بزند.
براستی این راهکارها برای نجات جمهوری اسلامی ازبحران ازچه روی ست ؟ جالب است که عنوان اکثراین راه کارها نیز گامی راهگشا برای برون رفت ازبحران سیاسی کشور( بخوان نظام ) است. بحرانی که بدست خود نظام آفریده شده و ملت نیزبا نافرمانی مدنی از آن استقبال میکند و خواهان تعمیق این بحران بنفع ملت و برای برکناری و انحلال این رژیم است، حال برخی بدنبال چاره اند که نظام را ازورطه سقوط و بحران نجات دهند و نام خود را نیزجمهوری خواه ؛ سکولارو دموکرات میگذارند. ما دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس؟
درهمینجا میگویم که نگارنده این تحلیل ، جمهوری خواه و طرفدار یک نظام پارلمانی مبتنی برآراء و انتخاب آزاد ملت ایران است اما اعتقاد دارم که برای پیروزی ، ما نیاز به یک جبهه وسیع متکثرمعتقد به سکولاریزم ، اعلامیه جهانی حقوق بشرو اصول جهانشمول دموکراسی داریم و به باور من نیروهای متشکل این جبهه می بایست عبارت باشد از جمهوری خواهان ملی و دموکرات ، معتقدین به نظام پادشاهی مشروطه ، چپها و سوسیالیستهای دموکرات ، سازمانهای اقوام و ملی گرا و حتی جریانات معتقد به ادیان با گرایشات سکولار، تنها راه بسترسازی برای استقرار دموکراسی در ایران فردا را شکل گیری چنین آلترناتیوی میدانم و لاغیر. آقای موسوی و کروبی و همه اصلاح طلبان هم میتوانند درالتزام به سکولاریسم ؛ اصول دموکراسی مدرن واعلامیه جهانی حقوق بشر و قانون اساسی منطبق برآن با چنبن جبهه ای همراه شوند اگرتا آخر با ما هم سرنوشت بودند.
پاورقی ها :
(1) بیانیه سازمان فدائیان اکثریت http://www.kar-online.com/wp/?p=10337
(2) بیانیه 54 روشنفکرو اساتید http://jomhouri.com/a/05let/007200.php