، پیش بسوی یک همه پرسی آزاد
نگاهی به سرنوشت غم انگیزبخشی ازجامعه روشنفکری ایران درروند انتصابات دوره دهم ریاست جمهوری اسلامی ایران
آدينه ۲۹ خرداد ۱٣٨٨ - ۱۹ ژوئن ۲۰۰۹
ویکتوریا آزاد
مقاومت و کنشهای شایان توجه مردم تحسین برانگیزاست وبسیاری را غافلگیرکرد همانهائی که به نیرووظرفیت عظیم مردم ایران باور نداشتند و میگفتند تحول را فقط باید با ساخت و پاخت در بالا و هئیت حاکمه پیگیری کرد وبس!
ما همیشه گفتیم روزی مردم بپا خواهند خواست وسرنوشت نظام را درخیابان رقم خواهند زد، به شهادت دهها مصاحبه و مقاله و هزاران اظهار نظرنیروهای اصیل جنبش باور داشتیم که آنروزدیرنیست! آنروز امروز فرارسیده حتی اگرمردم امروزمجبورند که زیرسپرآقای موسوی و کروبی حفاظ بگیرند اما آرزو میکنم که این سیل خروشان ازحرکت بازنماند و اینباردر این آخرین ایستگاه با نظام اسلامی تصفیه حساب کند. رهبران درجریان حرکت پیدا خواهند شد و تنها آنهائی اینبار شانس جلب اعتماد مردم را دارندکه 30 سال به این نظام « نه » گفته اند. اصلاح طلیان حکومتی شانس سوار شدن بر این موج را درطولانی مدت ندارند. نظام کاملا مشروعیت خود را ازدست داده و دیگراین آبروی ریخته شده را با هزارچهره معتدل نیزنمیتوان جمع کرد.
درگیریهای درون نظام نیز، نفس گیراست و به نظر نمیرسد که تضاد بر سرکسب قدرت آشتی پذیرباشد. بیاد بیاورید فیلم Godfather (پدرخوانده) را که چگونه خانوادهای مختلف مافیا برای کسب کامل قدرت اقتصادی بجان هم افتادند وسرانجام یکی ازچند دسته قدرتهای مافیائی ، قدرت را بدست میگیرد که او خودنیزیکی از همان باندهای عفونی مافیا بود. حال در این بازی حداکثراینست که یکی ازاین باندها بازی را ببرد که آنگاه او با سیل خروشان مطالبات مردم در هرحال مواجه است. به اعتقاد من این دوجناح در درون حاکمیت ایران یعنی اصلاح طلبان و اقتدارگرایان هیچیک قابلیت برنده شدن ندارند چون درمقابل هردو جناح آقای رفسنجانی و خامنه ای ، مردم با عزم راسخ ایستاده اند و هیچیک ازطرفین نیزاز سهم قدرت خود نمیگذرد.
به اعتقاد من وبه استناد دهها تماس و گفتگو با جوانان ایران ، موسوی و کروبی بهانه است هدف زدن خامنه ای و در نهایت زدن رژیم است.
البته من استقامت آقای کروبی وموسوی را تا همین لحظه تحسین میکنم ولی دلایل این استقامت را نیزدرک میکنم ، آنها دریافته اند که رژیم به خط پایانی نزدیک شده است و با این حرکت میخواهند که هم خود، هم آقای رفسنجانی و هم نظام مطلوب خود را نجات دهند. ودرصورت عدم موفقیت کمترین نتیجه این چرخش سیاسی آنان کاهش جرم وتخلفات سیاسی آنها درروزموعود خواهد بود. هرچقدر تلاش کنند که ازموسوی گاندی دوم بسازد اما این اتفاق نخواهد افتاد و این جهت گیری محکوم به شکست است ومردم این خطا را فراموش نخواهند کرد.
در اینجا میخواهم برخی پیش بینی های جامعه روشنفکری ایران را بترتیب در خصوص توهم شرکت در انتخابات و نتیجه بخشی آن دقیقا بهمان شکل که طراحان آن گفتند را بخاطر بیاورم :
1. رجبعلی مزروعی : عضوجبهه مشارکت و نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی او گفت :" من رای می دهم چون می خواهم از مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی كه همان میزان بودن رای ملت در اداره امور كشور است ، پاسداری كنم." منبع بی بی سی ، من و انتخابات سه شنبه 02 ژوئن 2009 - 12 خرداد 1388
2. حسن یوسفی اشکوری : فکر می کنم که کارنامه دولت نهم و شخص رئیس دولت دلیل قانع کننده ای است که باید رأی داد و با گزینش رئیس دیگری گامی به سوی بهبود اوضاع کشور برداشت و بویژه اگر در دولت دهم فضای مساعدتری برای ارتقای سطح مطالبات و تقویت نهادهای مدنی پدید آید، خود مطلوب خواهد بود. (همانجا) دوشنبه 01 ژوئن 2009 - 11 خرداد 1388
3. فاطمه حقیقت جو: دغدغه دخالت در نتایج آراء و شمارش آراء به نفع نامزد اقتدارگرایان، دغدغه یی جدی و قابل اعتناء است، مشارکت حداکثری تنها راهی است که می تواند مانع از دخالت مجریان و ناظران در انتخابات شود. بنابراین با شرکت در انتخابات و رای به یکی از کاندیداهای اصلاح طلب زمینه تغییر وضع موجود را فراهیم خواهیم ساخت.(همانجا) 31 مه 2009 - 10 خرداد 1388
4. فرهاد جعفری: من یک رای دارم و آن یک رای به «محمود احمدینژاد» تعلق خواهد گرفت. گمان میکنم کشور من، در چهارسال آینده به تداوم قدرتِ مرد جسور، قاطع و عملگرایی چون او، نیاز مبرم داشته باشد تا بتواند خود را مهیای ورود به یک «تکنوکراسی نسبتاً دموکرات» کند. (همانجا) شنبه 30 مه 2009 - 09 خرداد 1388
5. عباس میلانی : شرکت نکردن در انتخابات به دلیل عیب و نقص های عمده ای که در نحوه انجام انتخابات وجود دارد بسان کسی است که در اعتراض به غصب بخش اعظم منزلش توسط مشتی غاصب از اندک حقوقی که هنوز غصبش نکرده اند هم استفاده نمی کند. اگر کماکان برای برگزیدن یکی از دو جناح خود، حکام به رای مردم محتاج اند، این به معنای بقای وجوهی هر چند اندک از همان میراث دمکراتیک انقلاب است و یا از آن برای برگزیدن جناح کم خطرتر و بالمال، در صورت امکان، برای تحدید قدرت غاصبین بهره جست. (همانجا )
چهارشنبه 27 مه 2009 - 06 خرداد 1388
6. مهرانگیز کار: شاید رای دادن و مشارکت و کمک رسانی به انتخاباتی که بازیگران سعی می کنند به استانداردهای جهانی نزدیک بشوند تنها کاری است که در شرائط موجود در حد توانائی هر ایرانی است. ممکن است همین درجه از تحول تحمل نشود. ممکن است همین درجه از نوآوری در شیوه های رقابتی تحمل نشود و دستور تعطیل بازی گرمی که ویژگیهای ابتدائی دموکراسی به آن راه یافته صادر بشود.حرکات بازیگران که همان کهنه کاران سی سال اخیر هستند تغییر کرده است.(همانجا)سه شنبه 26 مه 2009 - 05 خرداد 1388
7. محمد برقعی :
آیا تقلب گسترده در این انتخابات ممکن است ؟
اما با همه این شرایط من بر آنم خطر این تقلب چنان بالا است که امکان آن بسیار کم است زیرا:
۱ـ شرایط داخلی
الف: تجربه انتخابات دوره نهم چنان حریفان را هشیار کرده است که با تمام نیرو در مقابل آن ایستادهاند از تشکیل انجمنهای نظارت و نام نویسی وسیع از داوطلبان مردمی برای نظارت بر صندوقها که بعید میرسد حتی در مورد صندوق سیار هم بگذارند آب خوش از گلوی دولت پایین برود.
ب: رقیبان به قول معروف خودی هستند و در راس بسیاری از مقامات چون شورای تشخیص مصلحت و مجلس خبرگان نشستهاند و حامیان اینان در تمام ارگانهای دولتی مشغول به کار هستند.
ج: جناح بندیهای سیاسی چنان عمیق و فراگیر شدهاند که حتی سازمانهایی که سالها در اختیار کامل رهبری بوده نیز شامل این دسته بندی شده است؛ از مجمع روحانیت مبارز که چند تن از مهرههای اصلی آن چون آقای ناطق نوری در کنار آقای رفسنجانی مورد اهانت آقای احمدی نژاد قرار گرفته اند، انجمن وعاظ، ستاد ائمه جماعت و ائمه جمعه و جامعه بازاریان به توافقی در مورد حمایت از آقای احمدی نژاد نرسیدند و اعلام موضع نکردند. چند تن از مراجع قم چون آیت الله صافی با صدور اعلامیه ادعای آقای احمدی نژاد را در مورد جانبداریشان تکذیب کردند و همین موارد سبب شد که آقای موسوی در مناظره اش به آقای احمدی نژاد گفت که شما مراجع و حوزه را هم از خود ناراضی کرده اید. آقای حسن روحانی مسئول مذاکرات فن آوری هستهای و یار نزدیک آقای خامنه ای، علیه آقای احمدی نژاد وارد گود شده است.
کوتاه کلام آنکه نه تنها در بخشهای حکومتی و مدرن جامعه نسبت به تقلب حساساند و در حد وسیعی برای نظارت بر انتخابات بسیج شدهاند بلکه نهادهای مذهبی و سنتی نیز خواستار سلامت این انتخابات هستند و یارگیریها شبیه انتخابات دوره نهم نیست و امکان تقلب وسیع و در پس پرده بسیار کم است. بقیه مقاله را در سایت ایران امروز ملاحظه بفرمائید http://politic.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/18201/ )
7. فرخ نگهدار: در چنین وضعی، تنها راه کنار زدن دولت نظامی امنیتی احمدی نژاد رای دادن به رقبای اصلاح طلب اوست. رای ندادن به موسوی یا کروبی، در وضع فعلی و در عمل، یعنی کمک به رای آوردن احمدی نژاد. نقطه قوت آقای کروبی، شهرت او به عنوان کسی که جلوی ناراستی ها می ایستد و از حقوق افراد دفاع می کند. ا این خصیصه گرچه بسیار اهمیت دارد اما با خیلی چیزهای دیگر باید همراه باشد تا رای گرفتن از اکثریت مردم میسر شود. هدف اصلی من در این انتخابات شکست احمدی نژاد است. لذا من به نامزدی رای خواهم داد که شانس پیروزی بر احمدی نژاد را بیشتر داراست. (http://politic.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/18177/ )
8. اتحاد جمهوریخواهان ایران: گام اول: شکست احمدی نژاد؛ هرچه گسترده تر در انتخابات شرکت کنیم! http://jomhouri.com/a/01ann/006906.php
و سرانجام آقای ابطحی نوشت : گو نیای که به جای کلاه بر سرمان رفت. این بار اگر دوباره فراموش نکنیم، جریان غیر دولتی و اصلاحطلب را باید به این نتیجه رسانده باشد که دیگر از طریق صندوقهای رای نمیشود.( وبلاگ ایشان )
غرض ازطرح این نظرات نه اینست که بگویم که شما ازغافله عقب بودید ، که هرگز چنین نیست ؛ بلکه جسارت میکنم و میگویم که بسیار خوش باور بودید! امیدوارم که ازاین خوش باوری درسی عاید شده باشد و به عمق شعار راهبرد اتحاد همگانی برای شکست استبداد دینی بپیوندید و قطع امید کنید ازسیاست تحول از بالا . امروز برای حمایت ازاین ملت به ذلت آمده وجود یک تشکیلات جدی همبسته جهت فراخوان و سازماندهی یک اتحاد وسیع فارق ازتمایلات سیاسی دیروزنیازآنی است، این کمترین کاری است که میتوانیم انجام دهیم تشکیل کمیته های همبستگی برای تغییرساختار سیاسی در ایران و پژواک صدای مردم ایران . اختلافات را باید کنارگذاشت و به سرنوشت مملکت اندیشید . نیروها اعم از جمهوری خواهان ، مشروطه خواهان ، سوسیالیستها ، ملی مذهبیها ، ملیون ، اقوام و غیره میبایست در یک حرکت واحد به کمک مردم بشتابند.
امروز ملت ایران بپا خاسته است . سرنوشت ملت را اینبار انقلاب مدنی و مسالمت آمیزدرخیابانها رقم خواهد زد . باید با تمام قوا از استمراراین حرکت حمایت کرد و نگذاشت که این شورو شوق برای تغییردرایران درنطفه بسوزد و هرز رود ، البته این رسالت را خود مردم بخوبی تشخیص میدهند و نیازی به نسخه پراکنی من نیست آنها نشان دادند که از هر سیاسی سیاسی ترند و از هر روشنفکری روشنفکرترند تنها تریبون را ار آنها دزدید ه اند. اما ما نیز رسالتی داریم که باید اجرا شود.
پیشنهاد من بعنوان قطره ای ازاین دریا برای شعار این مرحله این است :
ابطال انتصابات،اجرای انتخابات با بلند گوی آزاد، پیش بسوی یک همه پرسی آزاد
زنده باد مبارزات پرشور مردم ایران برای احقاق حقوق از دست رفته شان
برقرار باد اتحاد و همبستگی مردم ایران برای یک همه پرسی سراسری