انتخابات ریاست جمهوری، بمثابه آخرین ایستگاه جمهوری اسلامی ایران
ویکتوریا آزاد
2005-02-21
به انتخابات ریاست جمهوری نزدیک میشویم اما مردم ایران بیش از آنکه در انتظار انتخاب رئیس جمهور باشند و بیش از آنکه دل به ناجی وحی شده ازطرف آقا بسته باشند ، به حمله امریکا امید بسته اند. امروز مردم ایران به خوبی تشخیص میدهند که در چهارچوب این نظام ، تحول جدی بنفع مردم محال است. امروز مردم ایران بخوبی میدانند که چهره سرکوبگر نظام مافیائی جمهوری اسلامی را، حتی با نامزدی شیرین سخنتر از آقای خاتمی نمیتوان رنگین و پسندیده کرد.
چرا که بقول مادری پیر اما آبدیده " درد این شخص و آن شخص نیست ، درد یک نظام سرتاسر استبدادی و نالایق است که تنها بفکر سودجوئی و منافع خود و کارمداران خود است.
آفای خاتمی نوید آزادی و قانونگرائی و عدالت دادند ما نیز ایشان را پشتیبانی کردیم اما نتیجه چه شد؟
نتیجه حفظ نظام زور و ظلم ، افزایش روزافزون قیمتها، فقر و گرسنگی، سرکوب و شکنجه جوانان وطن ، بی قانونی ، تروریسم ، اعتیاد و فحشا شد. "
براستی آنان که تنور انتخابات را داغ میکنند که اکثرا نیز روشنفکران جدا از مردمند از خود نمیپرسند که اگر آنان این شانس را دارا شوند که ازآبکش ولایت فقیه نیز در یک معجزه رعد آسا رد شوند چه چیزی را برای مردم ایران به ارمغان خواهند آورد. باور نمیکنم که از خاتمی سخنورتر باشند.
حتما میگویند که قصد دارند کاری کارستان کنند و از مقام شریف تدارک چی فراتر روند مثلا ولایت فقیه را بردارند و به جایش مقام ریاست جمهوری را بنشانند و یا شورای استصوابی را منحل کنند و به جایش تمامی تصمیمات کشوری را به 3 قوه بسپارند. و یا از آنهم بیشتر قانون اساسی تایین کنند.
در دنیای مدرن امروز چه کسی باور به چنین ادعاهای تو خالی دارد. سرنوشت هر نظامی بسته به تنها یک یا دو نهاد ندارد بلکه این مجموعه ا یست که با هم و در کنار هم کار میکند و ارزش میآفریند. بر فرض که ما بهترین رئیس جمهور قرن را نیز برگزینیم وقتی مجلس ما با او هماهنگ نیست وقتی قانون کشور با او هم آواز نیست ، وقتی توان و ابزاراعمال نظر و نیروی مادی اصلاحات در دستگاه حاکمه وجود ندارد وقتی:
اصل دوم قانون اساسی میگوید جمهوری اسلامی ، نظامی است بر پایه ایمان به کرامت و ارزش والای انسانی توام با مسئولیت او در برابر خدا که از راه اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط و بر اساس کتاب و سنت معصومین سلام الله .........
اصل چهارم میگوید : کلیه قوانین از جمله مدنی و اقتصادی و ....باید مطابق اسلام باشد و اسامی بودن آنرا شورای نگهبان تشخیص میدهد.
اصل پنجاه و هفتم میگوید : ما سه قوه داریم بنامهای مجریه، مقننه، قضائیه که هر سه زیر نظر ولایت
فقیه مطلقه امر و امامت امت یعنی رهبر هستند.
اصل هفتاد و دوم میگوید: مجلس شورای اسلامی نمیتواند قوانینی وضع کند که با اصول و احکام مذهب رسمی کشور و قانون اساسی مغایرت داشته باشد. تشخیص این امر به ترتیبی که در اصل نود و ششم آمده برعهده شورای نگهبان است.
اصل نود و سوم میگوید: مجلس شورای اسلامی بدون وجود شورای نگهبان اعتبار قانونی ندارد.
اصل نود و چهارم میگوید: تمام مصوبات مجلس باید به شورای نگهبان فرستاده شود.
اصل نود و نهم میگوید: شورای نگهبان نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبری ، ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و مراجعه به آرا عمومی و همه پرسی را بر عهده دارد.
اصل یکصد و پانزدهم میگوید: رئیس جمهور باید از بین رجال باشد (مرد باشد) .رئیس جمهور باید مقید به اسلام و حکومت اسلامی باشد.
چنانچه ملاحظه میفرمائید با اتکا به ظرفیتهای بالا چگونه رئیس جمهور میتواند کاری از پیش برد.
شش سال دوره اصلاحات نیز نشان داد که حتی امکان تعدیل این قوانین هم وجود ندارد.
هرآ نکس نیزکه با شعار قرمزتر از آقای خاتمی بمیدان بیاید تنها و تنها به یک نتیجه خواهد رسید و آن هم کاسه شدن با کل نظام و تلاش برای بقای آن است. سردمداران جمهوری اسلامی نشان داده اند که اصولا اصلاح پذیر نیستند و اساسا در مقابل منافع مردم خویش عمل میکنند.
از اینرو امروز توازن قوا در صحنه سیاسی ایران دچار چرخشهای جدی شده. امروز دیگر اندیشه اصلاحات در نظام سیاسی ایران خریدارانش همان اصلاح طلبان از نفس بریده وابسته به دستگاه مالی نظامند و قس العهذا.
اصلاح طلبی که صدا قت و حسن نیت داشته باشد نمیتواند به این دستگاه فاسد باور داشته باشد ، نمیتواند برای این ظالمان اصولا ظرفیت انسانی قائل باشد.
هشت سال است که که طرح سایش جمهوری اسلامی ، تعدیل سیاستهای آنان از بدتر به بد، پروژه محدود کردن ولایت فقیه و نظارت استصوابی شورای نگهبان و تقویت عناصر جمهوریت .......مطرح است ، خود را گول نزنیم به کجا رسید. چند دستاورد کوچک نائل شد آنهم به یمن مقاومت مردم ایران و برخی از اصلاح طلبان با وجدان که شرف خود را به ابای آقا نفروختند که آنها را نیز پس گرفتند.
عجبا که برخی از شیفتگان اصلاح طلبی از داخل جمهوری اسلامی که خود را اپوزیسیون نیز خطاب میکنند به کاندیدهای رژیم نصیحت میکنند که : برنامه هائی ارائه دهید که در آن عناصر لازم برای جلب مردم شامل باشد، به آنان توصیه میکنند که چند گام جلوتر از آقای خاتمی بروند شاید که مرغوب واقع شوند.
غافلا ، که از این امامزاده فرجی حاصل نیست.
بهتر است که آن دسته از توهم دچار شدگان ساده اندیش و هم چنین حزب مشارکت حداقل آن دسته که ادعای مردمسالاری دینی دارند برای حفظ آبروی دینشان هم که شده دست از همکاری و همیاری با ولایت و آنان که دستشان به خون جوانان وطن آغشته است بردارند و به مردم بپیوندند.
برخی از دوستان جمهوری خواه هنوز از جبهه اصلاحات و یک پلاتفرم مترقی گپ میزنند، آخرآقایان از خواب بیدار شوید آن جبهه وجود خارجی ندارد. آن نیروی مادی در جای دیگریست ، شما راه گم کرده اید.
جبهه اصلاحات در نطفه از هم پاشید. پروژه آقای خمینی و خامنه ای مبنی بر ادغام دین و دولت واعمال آن بر مردم حادثه ایست که سالهاست اتفاق افتاده .
جنبش دوم خرداد را نیز بکمک دسته ای اصلاح طلب سازشکار و ترسو بر باد دادند و گلهای سرسبد آنرا نیز همچون فاطمه حقیقت جوها و.... به دادگاهای رژیم ارجاع دادند.
مطرح میکنند که چنانچه آقای معین پلاتفرم انتخاباتی خود را کمی پرمایه تر کند و از اصلاحات عمیقتری در خصوص سیاستهای داخلی و خارجی سخن بگوید آنگاه شانس بیشتری برای رقابت با آقای رفسنجانی خواهد داشت . اولا اگر قرار است که شما امر سیاست گذاری را به این اقا یاد بدهید که دیگر چه معنی دارد که ایشان را اصولا مطرح کنید. اگر ایشان تا بدین حد در معرفی برنامه های خود ذ لیل است پس چرا مردم را به شرکت در انتخابات ورای به چنین افراد ناکارآمدی باید تشویق کرد.
آنان که در این توهم بسر میبرند که شاید آقای رفسنجانی بتواند کاری کند باید بدانند که اگر ایشان با آرا تقلبی به ریاست جمهوری برگزیده شود اولین نشتشان با مقامات غربی حول محور پاسخگوئی به شرکت مستقیم ایشان درترورهای میکونوس وقتلهای زنجیره ای که موجب واکنش جهانی شد خواهد بود. جهان ایشان را برسمیت نخواهد شناخت همانطور که به باور من مردم ایران ایشان را برسمیت نخواهند شناخت. حتی اینبار نیز مردم از روی مصلحت اندیشی به اینان رای نخواهند داد مگر همان انصار حزب الله. باور بفرمائید.
امروز جامعه جهانی و دنیای غرب نیز بخوبی اشراف دارد که پروژه تغییرات و اصلاحات از درو ن
نظام جمهوری اسلامی غیر ممکن است ، بنابراین هرگونه لابی بر سر شرکت در این انتخابات خود
نوعی دهن کجی به مردم ایران است. واقعه 11 سپتامبر درس بزرگی برای قدرتمندان پنتاگون و غرب بود. بنابر این جناب رفسنجانی نیز بحران رابطه امریکا و ایران را حل نخواهد کرد.
امروز مردم ایران مطالباتشان فراتر از آنست که بتوان بر سر آنها چانه زد. مردم ایران خواهان تغییر نظام و قوانین ناظر بر آن ، دموکراسی ، آزادیهای اجتماعی سیاسی و فردی ، بهبود وضعیت معیشتی وصلح هستند همان اهدافی که حتی با برگزیدن بهترین رئیس جمهور در چهارچوب این نظام میسر نیست. نظام یکپارچه نیست اما یکپارچه عمل میکند. ریئس جمهور نیز هر که باشد میبایست در چهارچوب نظام و ولی فقیه عمل کند بنابراین:
شرکت در این دور از انتخابات ریاست جمهوری مشروعیت بخسیدن به نظام ج. ا. است. از اینرو :
وظیفه اپوزیسیون مسئول و مترقی در این عرصه نه شرکت در این انتخابات غیر دموکراتیک وغیرآزاد است ونه طرح های خیالی همچون انتخابات موازی بلکه تاکید بر مطالبات مردم و خواستهای بنیادین آنان از زبان خود آنهاست و تشویق مردم به تحریم انتخابات دور نهم و سازماندهی اعتراض های مردمی است. وظیفه ما در مقابل ملت ایران شناسناندن و معرفی میثاقهای حقوق بشر است. وظیفه ما براه اندازی کمپین جهانی مبارزه بر علیه انتخابات غیر دموکراتیک در ایران است.
وظیفه ما کمک به رشد و تعمیق گفتمان تغییر قانون اساسی ایران از طریق رفراندوم و تشکیل مجلس موسسان منتخب مردم ایران است. وظیفه ما سازماندهی جنبش برای رفراندوم و همه پرسی است.
میبینید که یکدنیا کار داریم و با طرح شعار تحریم انتخابات فرمایشی اصلا هم منفعل نیستیم وای بسا که در صحنه نیز حضورمان محسوس تراست چرا که خریدار این سیاست ، تود ه های میلیونی مردم ایران است.
ویکتوریا آزاد
سوئد 3 اسفند 1383