نگاهی به سیاست ورزیهای " اتحاد جمهوری خواهان ایران " در ارتباط با انتخابات ریاست جمهوری ایران
ویکتوریا آزاد
دوشنبه ٢ خرداد ١٣٨۴ – ٢٣ مه ٢٠٠۵
من بعنوان یکی از اعضای شورای هماهنگی اتحاد جمهوری خواهان ایران (اجا) وظیفه خود میدانم از آنجا که نظرات من و آنان که رویکرد شبیه به من دارند در این ارگان در اقلیت بسر میبرد و امکان بروز بیرونی ندارد بنابر این استدلالات خود را حول سیاست معرفی شده از طرف این تشکل به چالش بیرونی میکشم و وظیفه خود میدانم که هموطنان خود را از چالشهای درونی و رویکرد های دیگر آگاه سازم.
علنیت و شفافیت اصل اول اعتقاد به دموکراسی و منشهای دموکراتیک است. قبل از هر سخنی نگاهی به مفهوم انتخابات از منظر اصول دموکراسی می اندازیم :
آنچه كه در امر انتخابات اصل تعيين كننده و محورى به شمار مى رود، انتخاب كنندگان يا راى دهندگان است. در هر جامعه سياسى كه در آن نظام هاى انتخاباتى حضور دارند، اين انتخاب كنندگان و راى دهندگان هستند كه با آراى خود و گزينش يا انتخاب خود كسانى را كه واجد صلاحيت و شايستگى لازم براى احراز يك منصب يا مقام مى دانند، از ميان شمار عظيمى از كسانى كه خود را واجد صلاحيت دانسته و نامزد احراز آن پست ها كرده اند، دستچين كرده و آنان را به آن پست ها يا مناصب مى گمارند. وانگهى انتخابات فرايندى است واجد قواعد به رسميت شناخته شده و داراى تبعات و كاركردهاى رسمى حقوقى و سياسى، فرايندى كه طى آن تمام يا بخشى از آحاد جامعه فرد يا افرادى را براى تصدى منصب يا مناصبىبرمى گزينند.
از اين رو انتخابات را بايد با ديگر شيوه هاى بديل گزينش نظير انتصاب، قرعه و يا راهكارهاىموروثىمتمايزدانست.
بنابراين، هرگاه از اين زاويه به موضوع نگاه كنيم، خواهيم ديد كه اقتدار و مشروعيت راى دهندگان ركن اصلى فرآيند مذكور به شمار مى رود. به عبارت ديگر، اين راى دهندگان هستند كه به يك نظام، مشروعيت سياسى، حقوقى و قانونى مى بخشند. مشروعيت سياسى هر نظامى در گرو ميزان مشاركت مردم در تعيين سرنوشت سياسى، اجتماعى و مدنى خود است. بر اين اساس، بسيارى از نظريه پردازان بر اين عقيده اند كه انتخاب شوندگان خواه نمايندگان مجلس، خواه رييس جمهور، اقتدار حقوقى، سياسى، اجرايى، استصوابى مشروعیت خود را از آحاد مردم يعنى همان راى دهندگان دريافت مى كنند.
بر اين مبنا، حق باز پس گرفتن و اقتدار تفويض شده به انتخاب شدگان همواره براى انتخاب كنندگان محفوظ است. به عبارتى، شهروندان يك جامعه هرگاه احساس كنند كه نمايندگان، وكلا يا ديگر مقامات انتخاب شده از سوى آنان به وظايف و تكاليف خود در جهت منافع و مصالح ملى عمل نمى كنند و يا از قدرت و اختيارات تفويض شده از جانب شهروندان به آنان سوء استفاده كرده و در جهت منافع شخصى يا حزبى، گروهى و جناحى استفاده مى كنند، اين حق را دارند كه آنان را مورد بازخواست قرار دهند و حتى با تقاضاى بازپس گرفتن آراى خود، از آنان سلب مشروعيت نمايند.
بدين ترتيب، در اين نظريه شهروندان و توده هاى مدنى منبع اصلى و خاستگاه هرگونه اقتدار سياسى، ايدئولوژيك، حقوقى، اجتماعى، مدنى، قضايى و به شمار
مى روند. من از چنین منظری طرح اجا را مورد نقد قرار داده ام .
حال نگاهی می اندازیم به طرحی که اتحاد جمهوری خواهان ایران در ارتباط با انتخابات ریاست جمهوری مطرح کرده و گزینه ای را که معرفی نموده.
از طرف اتحاد جمهوری خواهان ایران طرحی مبنی بر معرفی نامزدی مشترک جهت شرکت در نهمین انتخابات ریاست جمهوری را بتاریخ 15 آوریل 2005 یعنی حدود یکماه و اندی پیش با توافق اکثریت شورای سیاسی منهای اقلیت مخالف این طرح و بخشی از شورای هماهنگی اجا انعکاس بیرونی پیدا کرد. هیچ نیروئی نیز این طرح را جدی نگرفت. به آنها گفتیم قدری تامل کنید و از این طرح رویائی دست بکشید اما اصرار کردند و نتیجه اش هم این شد که کاندیداها ی مورد نظرشان جهت شرکت در انتخابات یکی یکی اعلام کردند که انتخابات را تحریم میکنند. آقای گنجی هم که در مانیفست خود مفصلا استدلال کرده که چرا شرکت در انتخابات بهر شکل آن مشروعیت بخشیدن به نظام است حتی اگر فردی با مختصات مصد ق باشد . آقای لاهیجی و امر انتظام و سایرین هم که مد نظر اجا بود همه اعلام کردند که در این انتخابات شرکت نخواهند نمود. ما که طرفدار تحریم بودیم منفعل خوانده شدیم و آنان که طرفدار شرکت در انتخابات بودند مبارز خوانده شدند.
امروزدوشنبه 2 خرداد 1384 مصادف با 23 مای 2005 حتی حزب مشارکت تهدید کرد که با حذف معین در انتخابات شرکت نخواهد کرد . و این در حالیست که اطلاعیه اتحاد جمهوری خواهان ایران مبنی بر تحریم انتخابات ساعتی بعد از اعلام تحریم حزب مشارکت اسلامی بیرون آمد.
حدود یکماه پیش اتحاد جمهوری خواهان ایران (اجا) میخواست انتخابات ریاست جمهوری را به فرصتی برای خواست آزادی و تحولات بنیادی تبدیل کند و در این توهم بسر میبرد که شاید " انشا الله که گربه است " و این اتفاقی را که در سطور
پائین آمده خواهد افتاد ، و بر همين اساس دراطلاعیه اول چنین نوشتند :
• در صورت تامين آزادی انتخابات، نامزد مشترک اپوزيسيون آزاديخواه شايسته است که طرح ضرورت تحولات بنيادی در ساختار سياسی کشور و انطباق قانون اساسی با ميثاق ها و موازين جهان شمول حقوق بشر از طريق مراجعه به آرای عمومی را در صدر برنامه انتخاباتی خود قرار دهد.
همانطور که از عبارات بالا بر میا ید اتحاد جمهوری خواهان ایران یکماه پیش تصور میکرد که شاید آزادی انتخابات تامین شود و در آنصورت اگر نامزد مشترک اپوزیسیون به میدان بی یاید میتواند کاری کارستان کند.
اجا نتوانست پیش بینی کند که این اتفاق هرگز نخواهد افتاد ، دوری از وطن و مجموعه شرائط سیاسی حاکم موجب سردگمی و آشفته فکری و ندانم کاریهای بیشمار در اجاست.
اجا در آن اطلاعیه خود هنوز قصد داشت که مردم را بپای صندو قهای رای ببرد و از آنها بخواهد که رای سفید بدهند ( سیاست دعوت حضور ) ، گوئی اینکه جمهوری اسلامی همین را نمیخواهد.
اجا با شرکت فعال در پروسه های انتخاباتی از راه دور و با نامه نگاری میخواست از فضای انتخاباتی استفاده کند و به تشریح شعار هایش بپردازید. غافل از آنکه کوشندگان سیاسی حاضر در صحنه بدون شرکت در پروسه های انتصاباتی رژیم به بهترین شکل خود از این لحظه تاریخی بهر ه جستند و با جمع آوری امضا و جلب افکار عمومی این فرصت را تبدیل به فرصتی طلائی برای " نه گفتن به جمهوری اسلامی " بکار گرفتند ودر آنزمان اجا کماکان از مرحله عقب بود وبدنبال بدیلی
( بخوان قهرمانی ) بود که از حمایت گسترده اپوزیسیون نیز برخوردار باشد و بیاید و تحولات بنیادی را نیز به ارمغان بیاورد. این بدیل قهرمان نیز هرگز پیدا نشد چرا که میخواست خود را به این بازی آلوده نکند و قهرمان باقی بماند.
این سیاست هنرمندانه براستی از چه اند یشه ای آب میخورد. این نبوغ در کجا بود تو گوئی که ما را خواب برده بود......
اتحاد جمهوری خواهان ایران در اطلاعیه دوم خود بتاریخ 13 مای یعنی حدود یکماه بعد از بیانیه اول مینویسد :
بر همين اساس، شورای سياسی اتحاد جمهوری خواهان ايران در ادامه سياست اعلام شده خود در قبال نهمين دوره انتخابات رياست جمهوری، بار ديگر از احزاب و شخصيت ها و چهره های سياسی آزاديخواه در داخل و خارج از کشور می خواهد که با هر توان و امکانی که دارند با حضور در فضای انتخاباتی کشور و با عبور از محدوديت های حقوقی مندرج در قانون اساسی و نظارت شورای نگهبان، جامعه را به تلاش در راه آزادی انتخابات و مقاومت فعال در برابر برگزاری انتخابات فرمايشی ترغيب نمايند. در اين زمينه نفوذ معنوی شخصيت های سياسی آزاديخواه زندانی چون آقايان عباس اميرانتظام، اکبر گنجی و ناصر زرافشان و حضور فعال چهره های سياسی و حقوق بشری در داخل و خارج از کشور چون خانم ها شيرين عبادی و مهرانگيز کار و آقايان عزت الله سحابی، حبيب الله پيمان،حسن شريعتمداری، عبدالکريم لاهيجی،و چهره های سياسی شاخص دانشجويان و دانشگاهيان، می تواند در اعتلای خواست آزادی انتخابات در جامعه بسيار موثر باشد. حمايت اين احزاب و شخصيت ها از داير کردن ستادها و کميته های مستقل دفاع از آزادی انتخابات،برگزاری گردهم آئی های انتخاباتی و ارائه برنامه سياسی- اجتماعی مستقل اپوزيسيون، از جمله ابتکاراتی است که می تواند منجر به تغيير جدی در فضای سياسی کشور به سود ايفای نقش تعيين کننده مردم گردد.
باید از این دوستان پرسید که اولا حضور در فضای انتخاباتی یعنی چه ؟ کدام انتخابات و کدام فضا؟ ین انتخاب است یا انتصاب ؟ کمپین انتخاباتی در چنین شرایطی چه مفهومی دارد؟ کمپین انتخاباتی برای قربانیان سیاستهای
رژیم جمهوری اسلامی آیا اعلام توهین بزرگی به آنان نیست ؟ آیا آقای گنجی و امیر انتظام حق ندارند از پیشنهاد شما به آنها جهت کاندید شدن برای اخذ مقام ریاست جمهوری در رژیم جمهوری اسلامی دلگیر و متاسف شوند؟
آیا گرم کردن تنور انتخاباتی و سخن از معرفی نامزد انتخاباتی و هم زمان دم زدن از تغییر قانون اساسی و ساختار سیاسی یک بازی سیاسی با وعدهء " بزک نمیر بهار میاد کمبیزه با خیارمیاد" نیست . آیا پیامی که این سیاست به مردم میدهید این نیست که اگر فقط حاضر بشید یکبار دیگر در انتخابات شرکت کنید و مشارکت فعال داشته باشید قول میدهیم که اینبار چنین شود و چنان شود.
تمام شخصیتهای پیشنهادی شما بدون آنکه خود را در چنین فضائی قرار دهند و بدون آنکه اعلام نامزدی کنند سالهاست که قانون ا ساسی کشور و کل نظام را به چالش کشید ه اند. آنان به نظام جمهوری اسلامی نه میگویند و انتخا بات آنرا نیز انتصابات میدانند. شما از انتخابات آزاد سخن میرانید و آنها از تدوین قانون اساسی نوین و تغییر نظام سخن میرانند ، شما انتخابات نظام را به چالش میکشید اما آنان کل نظام را به چالش میکشند. شما ستاد انتخاباتی طلب میکنید و خواهان برگزاری گرد هما ئی های انتخاباتی هستید اما آنان میگویند :
تغییر قانون اساسی کنونی و اعاده حق تعیین سرنوشت به ملت ایران و استقرار حکومتی برگزیده از آرای عمومی نياز لحظه است. ( مراجعه کنید به مقالاتی که آقای لاهیجی و گنجی و امیر انتظام در خصوص انتخابات ریاست جمهوری نوشته اند.)
شما امروز بعنوان آخرین نیروئی که انتخابات فرمایشی را تحریم کرد آنهم بعد از اعلام تهدید آمیز تحریم از طرف راستترین و سازشکارترین نیروه های سیاسی ایران همچون جبهه مشارکت ، در پیشگاه مردم ایران چگونه این تاخیر خود را توجیه میکنید. نسخه ها ئی را که شما برا ی اپوزیسیون و مردم ایران پیچیده اید خوشبختانه تلفات بزرگی بجز نیروهای فعال در اتحاد جمهوری خواهان ایران را شامل نشد. و در واقع فقط جای خود را سوزاندید و روی اسبهای شکسته ای شرطبندی کردید که میتوان گفت تنها یک خودکشی سیاسی را میتواند به نمایش بگذارد.
ما به شما هشدار دادیم ، خواهش کردیم که چنین نکنید و کردید. سپاس از اینهمه افتخار آفرينی !!؟؟!!!!!!!!!!
امروز شما در بیانیه سوم بتاریخ 2 خرداد 84 ـ 23 ماه می 2005 از تشکیل جبهه وسیع امتناع ملی و اعتراض علیه انتخابات فرمایش و نقض آزادیها و حقوق بشر جهت انزوای استبداد حاکم و تمکین به خواست و اراده مردم سخن میرانید و این درست در حالی است که فقط 23 روز به انتصاب کذائی ریاست جمهوری باقی مانده است. این بود استفاده از آن فرصتی که ماهها از آن سخن راندید.
و حتما در آخر هم میخواهید فخر بورزید که از فضای انتخاباتی بهره لازم را برای افشای استبداد حاکم بردید. اگر از ما هها پیش که همه چیز درست مثل امروز روشن و مبرهن بود حاضر به اتخاذ سیاست تحریم میشدید امروز شاید جایگاه دیگری داشتید و شاید به اید ه های مناسبی رسیده بودید جهت تشکیل جبهه وسیع امتنا ع ملی اما حیف که انرژی خود را صرف رویا های خود کردید.
در بیانیه امروز خود نوشته اید :
• اکنون انحلال نهاد ولايت فقيه و نهادها و ارگان های وابسته به آن که مسبب اصلی فجايع و نابسامانی های موجود در کشورند در دستور مطالبات ملی قرار دارد و مردم ايران و جامعه سياسی بايد بتوانند در پيوند با هم شرايط را برای محاصره مدنی اين نظام و گذار مسالمت آميز به سمت تغيير ساختار سياسی و قانون اساسی بر مبنای جمهوريت، دمکراسی و حقوق بشر فراهم سازند. دوشنبه ٢ خرداد ١٣٨۴ – ٢٣ مه ٢٠٠۵
دوباره آدرس اشتباهی به مردم میدهید . اکنون انحلال نهاد ولایت فقیه و .....در دستور مطالبات ملی مردم ایران نیست ، وگرنه در آنصورت آقای رفسنجانی را باید انتخاب کنند که امیدوارم منظور شما اين نباشد.
امروز در دستور مطالبات مردم ایران یک فرمول را بیشتر نمیتوانید پیدا کنید و آن اینست :
جمهوری اسلامی باید برود. حکومتی دموکراتیک به رای مردم با قانون اساسی دموکراتیک مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر برپا باید گردد. در این فرمول انحلال ولایت فقیه امری حتمی است.
مردم ایران و اپوزیسیون دیگرتنها به تعدیل قدرت ولایت فقیه و کمرنگ کردن حضور آنان در سیاست بسنده نخواهند کرد. شما لطفا خط ندهید و آب را از این که هست بیشتر گل آلود نکنید.
در جای دیگر شما گفته اید که :
آزادی انتخابات و تامين پيش شرط های آن به عنوان يک اصل استراتژيک و در همه زمينه ها، می تواند کم هزينه ترين راه غلبه بر اين بحران و گذار مسالمت آميز کشور ما به سوی آزادی و دمکراسی باشد. از همين رو ما در نهمين دوره انتخابات رياست جمهوری در نخستين بيانيه خود پيش شرط های يک انتخابات آزاد را برشمرديم و حضور نامزدی از ميان جمهوری خواهان درون کشور را برای ارائه بديلی مبتنی بر تغيير ساختار سياسی و قانون اساسی کشور بر پايه موازين حقوق بشر تدبيری موثر دانستيم.
در اینجا باید گفت شاید این حرف، 6 سال پیش مصداق داشت که حتی آنزمان هم چنین اتفاقی نیافتاد اما امروز که ما میدانیم که ما با یک سیستم دیکتاتوری مستبد و غیر سازشکارو خشن مواجه هستیم، امروز که ما میدانیم که قدرتمندترین ابزار برای کسب آزادی همانا به چالش کشیدن تمامیت سیستم و مبارزات سیاسی مدنی با نظام حاکم است ، آیا باز از چنین رژیمی گدائی آزادی میکنیم. آیا باز انتصابات آنرا انتخابات مینامیم و تنور آنرا گرم میکنیم وبا طرح تشکیل ستاد انتخاباتی به او مشروعیت میبخشیم. آیا شما با این استدلالات بی پایه فرصت را برای دعوت مردم به یک مقاومت دسته جمعی جهت گسترش مبارزات مسالمت آمیز خیابانی ، اعتصابات و نافرمانی مدنی نسوزا ندید.
شکر که هستند شیر زنان و شیر مردان جوانی که در عالم واقع می زیند و عزم را جزم کرده اند تا در خدمت مبارزه دموکراسی خواهانه باشند.
کسب آزادی با زدو بند های سیاسی ناسالم همخوانی ندارد. شرکت در بازی سیاسی آری اما به بازی گرفته شدن خیر!
نوشته اید که : طیف وسیع آزادیخواهان شرايط را برای معرفی نامزدی با برنامه مشترک مناسب نديده اند.
براستی از خود سوال کنید که چرا آنان که جان برلب رسید ه اند و در زندانهای جمهوری اسلامی عمر شریف را سپری میکنند ، آنان که در میدان رزم مستقیم با نظام ، جان خود را در دست دارند ، 656 نفر از بهترین و خبره ترین روشنفکران ما و هم چنین بیانیه 615 نفر ، اقلیت ناظر در شورای رهبری اجا ، همه و همه نتوانستند شورای سیاسی و هماهنگی اتحاد جمهوری خواهان ایران را متوجه سازند که این سیاست ره بترکستان دارد. از خود سوال کنید که چرا آنان شرایط را برای معرفی نامزد با برنامه مشترک مناسب ندیدند. آیا درجه نبوغشان کمتر از شماست ؟
آیا شرایط را از ما خارج نشینان کمتر میشناسند ؟ آیا در سیاست ورزی از ما
مبتدی ترند !؟
و یا اینکه آنان در حاله توهم و رویا بسر نمیبرند و به وقایع سیاسی در حال تکوین نگاهی عمیقتر، جوانتر و خردمندانه تر دارند.
آنان مطالبات مردم ایران و منافع ملی کشور را تا سطح یک انتصات فرمایشی پایین نمی آورند و با آویزان شدن به چنین پیشنهاداتی که فقط بدنبال طرح گروهی خود بهر قیمتی است، مبارزات مردم ایران را به انحراف نمیکشند و آنان را در این مقطع مهم تاریخی گیج و سر در گم نمیکنند.
آنان به مردم میگویند روز انتخابات در خانه ها یتان بنشینید وسکوت گورستان استبداد را به خیابانهای ایران حاکم کنید.
امروز عدم مشارکت در انتصاب ریاست جمهوری در ایران يعنی مشارکت فعال در تعيين سرنوشت کشور.
****************************************************************
1. متن نامه من به شورای سیاسی اجا و شورای هماهنگی بتاریخ 31 ما رچ 2005 در خصوص سیاست انتخاباتی اجا ( این نامه درون تشکیلاتی بوده ولی امروز جهت گزارش به پیشگاه ملت است ):
با درود های نوروزی
در اینجا سعی میکنم نظراتم را منسجم در خصوص طرح پیشنهادی شورای سیاسی مبنی بر شرکت در انتخابات و تبدیل آن به یک فرصت سیاسی را مطرح کنم.
به اعتقاد من طرح پیشنهادی اجا و دعوت شورای سیاسی اجا ازسایر نیرو های سیاسی کشور برای اتخاذ سیاست انتخاباتی و کاندیدای مشترک در انتخابات آینده ریاست جمهوری با هدف تحولات بنیادی و گذار از وضع موجود به استقرار دموکراسی در ایران را سیاستی کاملا متناقض و در تضاد با تحلیل اجا از شرایط سیاسی اجتماعی کشورم میدانم.
از یکسو از ؛
* بحران فزاینده ساختاری نظام
* انسداد سیاسی
*شکست و بی اعتباری کامل سیاست های کلان رژیم
*به ورطه بحران رفتن کل نظام
*نقش رییس جمهور بعنوان یک تدارکچی
*عدم وجود آزادیهای لازم جهت برگزاری انتخابات آزاد
** به پا خاستن گرو ه های وسیعی از جریانها و شخصیتهای سیاسی و فرهنگی دموکرات و آزادیخواه و ....زنان و جوانان تحول خواه
** خواست مردم مبنی بر تحولات بنیادی ساختاری
صحبت میکنید و از سوی دیگر ؛
از اتخاذ یک سیاست انتخاباتی در نهمین دوره انتخابات رئیس جمهوری سخن بمیان میاورید.
و به دنبال یک کاندیدای مناسب میگردید که حتما خود به تنهائی انتخابات کند و خود به تنهائی نیز دولت تایین کند. حال مجلسش کیست نمیداند ؛ هییت دولتش کیست نمیداند ، معتلفینش چه کسانی هستند نمیداند..............
دوستان این بیشتر به یک شوخی شبیه است.
من نمیدانم که دوستان بر اساس چه محاسباتی به چنین فرضیه ای رسید ه اند اما به جرات میگویم که این اتفاق هرگز نخواهد افتاد و طرحی که دستکم نتواند 60% نیرو های لازم را به گرد خود آورد قطعا با شکست مواجه خواهد شد. این طرح خیالی و توهم آور است.
این طرح هیچگونه نیروی مادی در پشت سر خود ندارد بنابراین نمیتواند راهگشا باشد.
شما به نحله های مختلف سیاسی که اکثرا نیز انتخابات ریاست جمهوری را تحریم کرد ه اند طرحی را پیشنهاد میکنید که تاثیر آن جز پراکندگی و تشتت بیشتر برای ما هیچ ارمغانی نخواهد داشت.
امروز هر نیروئی تحت هر پلاتفرم رادیکالی ( نسبت به نیرو های حاکم) بخواهد به نوعی با شرکت در قدرت سیاسی خود را مردمی معرفی کند جز بی اعتبار کردن خود کار دیگری نکرده است.
مردم از این نظام بیزارند و زیباترین حرفها را نیز نخواهند خرید الا عبورملی از نظام .
عبور از نظام با طرح برنامه انتخاباتی غیر ممکن است ، مردم به این شیو ه ها باور ندارند وحتی به کاندید سمبلیک مدعی عبور از نظام نیز نه خواهند گفت. امروز برای ملت ایران مسلم است که راه نجات ملت از کانال ائتلاف ملی همه دموکراسی خواهان است .
بسیار تعجب آور است که شما بدون بستر های لازم برای طرح نماینده منتخب به چنین اید ه ائی رسیده اید. و تازه پر تعجبم از اینکه در اجلاس 29/30 ژانویه در جلسه حضوری پالتاکی مصوباتی بر این مبنا تصویب شد که خوشبختانه اینجانب به آن رای ندادم و امروز بر من پر مسلم شد که کار درستی کردم.
دوستی میگفت که منظور از طرح رئیس جمهور نمادی و انتخابات موازی تبلیغ یک برنامه انتخاباتی پیشرو و دموکراتیک در میان مردم و از این طریق رهبر سازیست . باید بگویم که اولا برنامه انتخاباتی معرفی شده بسیار ناقص است دوم امروز دیگر زمان طرح اینکه رئیس جمهور خوب کیست گذشته ، مردم بخوبی میدانند که چه میخواهند. اگر در گذشته میدانستند که چه نمیخواهند امروز بخوبی دریافته اند که چه میخواهند. مردم امروز از نیرو ها ی سیاسی توقع دیگری دارند.
اینگونه طرح گفتمانها برای مردم دیگر جذاب نیست. این حرفها برایشان تازگی ندارد. چنانچه نیرو های داخل چنین شیو ها ی را دنبال کنند که نخواهند کرد در آنصورت با ارائه چنین طرحی مردم را دچار تشتت آرا و توهم خواهند کرد.
و جالب اینکه شما در بند الف یک کلام از وعد های رئیس جمهور آتی برای حل مشکلات معیشتی مردم صحبت نمیکنید گویا تنها مشکل این ملت آزادی سیاسی است. شما در بند الف حرفی از آزادیهای فردی و اجتماعی و دینی مردم بزبان نمیاورید.
واقعیت اینست که برای طرح سیاستهای داخلی و خارجی ما نیازی به معرفی کاندید نیست بلکه میتوان با اتخاد تاکتیکهائی که برای مردم جذا بیت دارد مثل طرح رفراندوم سیاستهای خود را ترویج کرد.
و در آخر دغدغه امروز ما 17 ژوئن روز انتخابات ریاست جمهوری در ایران نیست بلکه هر روز ما فرصتی باید باشد برای کمک به رشد جنبش دموکراسی خواهانه ایران و استفاده از ظرفیتهای واقعا موجود این جنبش برای طرح خواسته های مردم ایران.
شرکت در انتخابات فرمایشی نظام را باید تحریم کرد و این فرصت ها را به ابزاری برای فشار به جمهوری اسلامی جهت عقب نشینی هرچه بیشتر و محدود کردن قدرت سرکوب رژیم به موازات رشد جنبش دموکراسی خواهانه مردممان تبدیل کرد.
اگر واقعا به تحلیل ناظر بر طرح پیشنهادی از اوضاع باور دارید اگر در آنجا شرایط را به اینگونه تفسیر میکنید که بالاییها دیگر نمیتوانند به شیوه گذشته حاکمیت کنند ( اشاره به بخش تحلیلی بیانیه)
و پائینی ها نیز آنها را نمی پذیرند ، پس بهتر است بجای کاندید معرفی کردن جهت بر هم زدن کامل این توازن بنفع منافع ملی مان اقدام کنیم و بهتر است که؛
* برای تحقق یک ائتلاف وسیع ملی جهت تحقق میثاقهای ملی(پیرو امیر انتظام)
*دامن زدن به جنبش مطالباتی و دموکراسی خواهانه مردم وبه خیابان کشانیدن آنان و سازماندهی اعتراضات آنان در روز انتخابات
*فراهم کردن شرایط برای رفراندوم و گذار مسالمت آمیز به یک نظام دموکراتیک
*و تشکیل شورای رهبری در جریان حرکت جمعی و دموکراتیک
اقدام کنیم.
با احترام ویکتوریا آزاد2005.03.31