ویکتوریا آزاد
۲۶ فروردین ۱۴۰۲
برخی از دوستان تصور میکنند که #شاهزاده_رضا_پهلوی باید از نقد شدن مبرا باشد چون او فرزند و نوه شاهان پهلویست و به پاس علاقه برخی از هموطنان به ایشان میبایست جایگاه ایشان دست نخورده باقی بماند حتی اگر دچار اشتباه و خطاهای جدی بشود . دقیقا همین نگاه هست که خمینی را به بار نشاند و فرهنگ ماله کشی و چاپلوسی را رواج داد. لات و لوتهایی که به دهان منتقدان کوبیدند و در ادامه شکنجه گران زندانهای جمهوری اسلامی از آب درآمدند. سپاهی و بسیجی های کاسه لیسی که خون مردم را در شیشه کردند چون عاقا فرمان جهاد اسلامی داده بود. فرزندان همانها چند سالی است شعار میدهند « ایران شده آماده فرمان بده شاهزاده». جالب است که در خیزش ۱۴۰۱ ندیدیم که کسی با فرمان رضا پهلوی خیابان را تسخیر کند.
شعارهای توخالی که در واقع پشتوانه هم ندارد. من با شناختی که از شاهزاده دارم اطمینان دارم که خود او هم به این رفتارها و شعارها باور ندارد و اصلا جدی نمیگیرد. ایشان مشکل دیگری دارد و آن دستکم گرفتن خود هست. نتیجه اعتماد به نفس پایین شد زیردست شدن مسیح علینژاد و کمپانی او، تا آنجا که استادی چون امیر طاهری و نازنینی چون شاهین نجفی را به رأی کوتوله های سیاسی گذاشت که متوهمانه همچون شورای نگهبان رأی منفی به حضور این دوستان در #شورای_گسستگی بدهند.
وقتی از خاندان و پیشیینه خانوادگی افراد عاریه میگیرید پس جا دارد بسیاری از ایرانیان از جمله خودم از پیشین گان خود یاد کنند.
من نوه دکتر یحیی آزاد هستم که در دوران رضا شاه کبیر به دلیل چند انتقاد مطبش را بستند و به شمال ایران تبعیدش کردند. سپس وقتی غرب ایران دچار بیماری کشنده وبا شد از دکتر یحیی خواستند به استان کرمانشاه برود و تمام نواحی آن استان را از مرگ و میر نجات دهد، او به این شرط پذیرفت که به تبعید او پایان داده شود و نام خانوادگی خود را که در اصل تفرشی بود به «آزاد» تغییر دهد. خواست او پذیرفته شد و پدربزرگم به کرمانشاه و ایلام و قصرشیرین و شهرها و روستاهای اطراف رفت و با روش درمان مختص به خودش مردم را از مرگ و میر نجات داد. او با تغییر نام فامیلی خود به آزاد به دستگاه رضا شاه فهماند که او یک فرد آزاده است. پدربزرگم بیمارستانی را بنام شیروخورشید در کرمانشاه افتتاح کرد که در عکس ضمیمه او را در مقابل بیمارستان بهمراه پدرم و سگش می بینید. منظورم از بیان این ماجرا اینست که دوران پهلوی ها هم علیرغم بسیاری جنبه های خوب اما ایرادهای جدی هم داشت. مردم همواره از فقدان آزادی بیان و مطبوعات رنج میبردند، عدم توسعه سیاسی نتیجه اش شد شورش ۵۷. حالا هم شاهزاده تا قبل از منشور مهسا ۱۸ سال مورد تایید بی شائبه من بود و سالها بخاطر ایران مشاور بی جیره مواجب ایشان بودم و همکاری صمیمانه و بدون چشمداشتی داشتم اما با عمل بسیارنسنجیده ایشان که نتیجه اش شورای گسستگی و منشور تجزیه ایران ( دور از نام جاودان مهسا ) شد دیگر اعتبار ایشان نزد من و خیلیها خدشه دار شده است. ما اجازه نمیدهیم که تحت لوای مصلحت امکان نقد از جامعه سلب شود. آزادی بیان بخشی از فرآیند دموکراسی است که باید از همین حالا تمرین شود.
برای مثال معاون اول ترامپ مایک پنس جایی که دید منافع ملی کشور در خطر است در مقابل ترامپ ایستاد. بعد از اشتباهات مکرر شاهزاده در ارتباط با شورای ملی، فرشگرد، پیمان نوین …، ایشان آخرین شانس خود را هم به دست خود از بین برد. بزرگترین دشمن شاهزاده خود اوست و بزرگترین خودزنی ها را خود او در حق خود و خاندانش کرده است. اگر فکر میکنید او به ایران برای زندگی بازخواهد گشت و شاه خواهد شد در اشتباه محض هستید، ایشان همواره در قاموس یک فعال سیاسی ظاهر شده. پروژه مهسا متاسفانه ایشان را گرفتار خواهد کرد، متاسفم که بگویم حدس میزنم که آتش پاره ها به اتمام همکاری قناعت نکنند و ضرباتی کاری بزنند. بهر حال پروژه مهسا بودجه قابل توجهی را دریافت کرده و نازنین بنیادی غیبش زده. از این ماجرا بوی خوشی به مشامم نمیرسد.
شاهزاده با اشتباهات مکرر نشان داد که فعال سیاسی هم نمیتواند باشد. همانطور که سالها به ایشان گفتم در یک گوشه با نام شریف پهلوی بایستید بهتر است تا خود را وارد “میدان مین” کنید. دوستان ایشان اکنون یک «آهی» از ته دل میکشند که موفق شدند بعد از ۴۴ سال ایشان را به تله بیاندازند. اکنون متاسفانه اتفاق بسیار بدی افتاده ، شاهزاده رضا پهلوی زیر سندی را امضا کرده که تمامیت ارضی ایران را قبول ندارند، ملت یکپارچه و واحد ایران را قبول ندارند، حقوق زنان را در کنار معلولین تعریف میکنند، کشور ایران را قبول ندارند، هویت ملی ما را قبول ندارند، پرچم شیروخورشید نشان را قبول ندارند، پرچم اقلیم کردستان در کشور عراق را بلند میکنند، زبان فارسی را به عنوان زبان مشترک ارتباطات، محاوره و آموزش سراسری قبول ندارند!
من این اشتباه را به شاهزاده نمیبخشم چون ایشان به حد کافی تجربه در این گفتگوها داشت که چنین اشتباهی نکند.
شاهزاده نمیتواند فقط با یک توییت اعلام کند «کی بود کی بود من نبودم» و از زیربار پاسخگویی در برود. ایشان بابت این خطای بزرگ باید رسما از پیشگاه مردم ایران عذرخواهی کند.بالاخره بخشی از مردم به ایشان وکالت ندادند که کشور بر باد بدهند، وکالت دادند که ایرانشان را پس بگیرند. این گروه باید توضیح بدهد فاندهایی که دریافت کرده خرج چه مصارفی شده است و سهم هریک چه میزان بوده است؟ اصلا چرا شاهزاده احساس نمیکند که تبدیل به یک مانع بزرگ برای پیشرفت جنبش و اتحاد و ائتلافها شده است. سالهاست ایشان نقل بحثهای اپوزیسیون شده تا حدی که جمهوری اسلامی فراموش میشود و رضا پهلوی میشود موضوع چالشها و بحثهای سیاسی، جمهوری اسلامی هم از خدایش است و به این جو دامن میزند. همین حالا خواهید دید مورچگان رژیم با این نوشته و نقد من چگونه بی حرمتی را روانه خواهند کرد تا رضا پهلوی به عنوان دغدغه اصلی اپوزیسیون و رسانه ها باقی بماند.
من در اینجا خاطره ای را به یاد شاهزاده رضا پهلوی می آورم، سال ۲۰۱۲ در سلسله گفتگوهایی که با گروههای مختلف و از جمله اقوام داشتیم و همگی با ابتکار شخصی من و همت شما به این جلسات دعوت میشدند منشوری تهیه کردیم که در بند یازده که بند اقوام بود ماند و جلو نرفت چرا؟ چون ما زیربار مواردی که شما در منشور مهسا زیربارش رفتی ، نرفتیم لذا همکاری ما با احزاب قومی به هیچ سرانجامی نرسید هرچند که گفتگوها ادامه پیدا کرد ولی سال ۲۰۱۸ از اینکه توافقی با جریانهای قومی حاصل شود کاملا قطع امید کردیم و جلسات دیگر ادامه پیدا نکرد ولی شهریار آهی کماکان با شما و کردها در تماس بود و بالاخره پشت پرده شما را هدایت کرد. جای من خالی بود که غریق نجات بشوم. حاضر بودم غرق شوم اما این اتفاق را شاهد نباشم. از ورود شما به شورای ملی حمایت نکردم و به جناب اویسی و شهبانو عاقبت کار را پیش بینی کرده و عرض کردم. از ابتدا از ورود شما به شورای همبستگی مهسا حمایت نکردم همانطور که از منشور مهسا هم حمایت نکردم و گفتم از هم خواهد پاشید و باز رضا پهلوی توییت خواهد داد که اینهم نشد تقصیر من نبود، کی بود کی بود من نبودم. این کارنامه را به پاس احترام به خاندان پهلوی ادامه نمیدهم. تو را بخدا سر جدتان خود را بازنشسته کنید بگذارید سیاسیون واقعی که تجربه و دانش کافی دارند به صحنه بیایند و در جشن آزادی ایران بعنوان نوه رضا شاه کبیر و فرزند محمد رضا شاه خدا بیامرز مردم دورت بگردن بدون آنکه تاجی بر سرت بگذارند. شما در این سالها نشان دادی علاقه مندی فعال سیاسی باشی و بارها هم گفتی نمیخواهی شاه باشی، پس ترا به جد بزرگوارت دست از سرمان بکش. ما نمیتوانیم فرمان کشتی را به کسی بدهیم که دائم اشتباه میکند چون هر لحظه ممکن است ما را به درّه ببرد. مگر ما شخصیتهایی نداریم که همینطوری دوستشان داریم و کاره ای هم نیستند شما هم میتوانستی یک نماد ملی باشی همان تعریفی که از نقش تان کردم و کلی لذت بردید ولی در عمل عدم تسلط شما به اکتهایی که اتحاذ میکنید نگذاشت آن نمادی باشید که گفتم! حالا هم دیر نشده کامل کنار بروید، دست همسرتان را بگیرید و به سفر بروید!
امید من به سیاسیون و روشنفکران داخل ایران ، ملت بزرگ ما و برخی سیاسیون اندیشمند و درستکار شرافتمند در خارج است و بس. ایران ما به دست همین ملت آزاد خواهد شد !
کسانیکه معمای شاهزاده شماره یک که سه سال پیش تهیه شده را ندیده اند اینجا میتوانند ببینند.