2009.09.29
ویکتوریا آزاد
آزمایش های موشکی ایران  جهت ابراز قدرت و کسب امتیازات بیشتر ازغرب صورت گرفته. ضمن اینکه اسراییل را هم بترسانند که او دست ازپا خطا نکند. ایران پس از برملا شدن تأسیسات جدیدش می خواهد همچنان در موضع تهاجمی از غرب امتیازبگیرد. این موضع تاکنون دستاوردهائی نیز برای ایران بدنبال داشته که به آن خواهم پرداخت.
به اعتقاد من مشکل ایالات متحده و ایران تنها در پرونده هسته‏ای خلاصه نمی‏شود. در دوره دولت آقای بوش، خانم کاندولیزارایس وزیر خارجه امریکا میگفتند، حتی اگر ایران غنی سازی را متوقف سازد، این کشور خواهان عقب نشینی ایران در حوزه‏های دیگر خواهد بود. در حوزه‏ هایی چون به رسمیت شناختن "رژیم اشغالگر قدس" (بزعم جمهوری اسلامی)، نقشه راه، عراق، تغییر رفتار داخلی و عدم حمایت معنوی از حزب الله و حماس؛ و هم اکنون نیز حتی اگرآقای اوباما خیلی بلند در این خصوص صحبت نمکنند ولی به اعتقاد من ادامه همان سیاست است چون مسئله عراق و همکاری با تروریسم و چوب لای چرخ حل مسئله فلسطین گذاشتن مسائلی نیست که امریکا قادر باشد از آنها بسادگی چشم پوشی کند. به عبارتی مشکل ایران با امریکا یک تضاد ساختاری است وجمهوری اسلامی باور دارد که هرگونه عقب نشینی از تجهیزایران به سلاح هسته‏ای، براساس سیاست «تهدید و تطمیع» یا پذیرش بسته پیشنهادی غرب ،  این شائبه را در میان امریکا و متحدانش به وجود می‏آورد که ج.ا.حاضر به امتیاز دهی در حوزه‏های دیگر نیز خواهد بود و براساس «نظریه دومینو» هرگونه عقب نشینی در میان مدت، می‏تواند تهدید ساختاری برای نظام  ج.ا. ایران را به وجود آورد.
لذا ج.ا. برمواضع هسته ای خود پافشاری خواهد کرد واتفاقا این پافشاری دردوره های قبل نتایج خوبی هم در برداشته ازجمله اینکه موجب جناح بندی درصفوف قدرتهای بزرگ بین المللی و دو دستگی در گروه 1+5 در مورد نحوه تعامل با پرونده هسته‏ای ایران گردید. هم چنین ج.ا. ازتمایلات احزاب چیگرا در اروپا که با "یکجانبه گرایی امریکا" مخالف‏اند نیزکم بهره نگرفت . اما امروز این معادله درحال تغییر است بدلیل روشن
1. شکاف بین لایه های مختلف قدرت در ایران ( سیاست تفرقه بیاندازو حکومت کن امروز دامن خود رژیم راهم گرفته ) ، انشعاب و ریزش ازبالا و پایین و عدم مطلوبیت نظام در میان مردم عامل تعیین کننده درآغازپروسه ریزش نظام است
2. مردم بپا خاسته اند و این بقول معروف تو بمیری ازون تو بمیریها نیست. این موج میرود که تایین تکلیف کند ، نتیجه اش نیزشامل نه اصلاح طلبان خواهد شد و نه هرنیروی دیگری که خواهان حفظ نظام با کمی تغییرات است. بلکه مردم خواهان برکناری کل نظام اند و کل نظام را مرحله به مرحله فرو خواهند پاشید.
اتحاد جماهیر شوروی را بیاد بیاوریم آیا او یک قطب قوی سیاسی اقتصادی نبود که بود ، آیا مجهز به تجهیزات هسته ای نبود که بود اما همه این قدرت در عرض چند ماه براساس اراده ملت وحضورمیلیونی آنان ازهم فروپاشید.
انرژی هسته ای هرگز اعتبار و مشروعیت برای هیچ نظامی نیست.
البته ج.ا. نیازی به مشروعیت از طرف مردم ندارد بلکه این خداوند است که منبا مشروعیت اوست. (مضحک)
این دولت گمان میکند با اتکا به یک ساختارامنیتی ، نظامی قادرخواهد بود بربحرانهای داخلی خود غلبه کند اما این شیوه برخورد درقرن 21 عصراطلاعات و مدنیت پاسخو نیست و امروزشاهدیم که چگونه ملت ایران نظام را محاصره مدنی کرده اند و ازمرگ و قربانی دادن نیزهراسی ندارند . شجاعت مردم موجب شد که نظام درروزقدس کاملا آچمزشود و ماشین سرکوب خود را کمی مهارکند و این تازه اول ماجراست.