داریوش مجلسی
اگر واقعا قرار است برخوردی با گذشته گردد باید منصفانه آنچه را جای انتقاد دارد به نقد کشید و آنچه را که مثبت بود مورد تمجید قرار داد. جای تعجب است که اکثر کسانیکه نسبت به رضا پهلوی و پدرشان به حمله و انتقاد برخواسته اند کوچکترین اشاره ای به نقش مخرب خودشان در انقلابی (که بیشتر فتنه بود تا انقلاب) ننموده و کوچکترین احساس شرم و پشیمانی بابت تحویل مملکت به عده ای خون آشام که ملت ما را دچار یکی از بدترین فاجعه های تاریخ خود نموده اند نمینمایند.

خانم قاسمی در مصاحبه ای که با آقای رضا پهلوی داشتند و در "گویا" هم منتشر شد مصاحبه خود را با این سئوال شروع نمودند که "چرا تا کنون نتوانسته اید نیروهای اپوزیسیون را حول محورهائی که گفته اید گرد آورید؟ آیا دلیل اینکه این نیروها حمایت نکرده اند این نیست که شما با گذشته و زمانی که پدرتان مسئولیت داشته اند برخورد نکرده اید؟"
در این سئوال که بیشتر اظهار نظر است تا یک سئوال، چنین تصور شده که بقیه نیروهای اپوزیسیون (بر فرض که چنین نیروئی وجود داشته باشد!!) قادر به جذب نیروهای دیگر شده اند و این فقط شاهزاده رضا پهلوی میباشند که قادر به انجام چنین مهمی نبوده اند. این در حالیست که هنوز حتی دو سازمان چپ که کوچکترین اختلاف آرمانی هم ندارند موفق به کوچکترین همکاری نیز نشده اند تا چه رسد به یک اتحاد. با تمام کوششهائی که نویسنده این نقد در طول سالهای متعدد بکار بردم هنوز حتی دو سازمان از سازمانهای جبهه ملی خارج کشور موفق به هیچگونه وحدت
عمل یا اقلا وحدت کلامی نگردیده اند. آیا قصور و یا عدم موفقیت این نحله های سیاسی در دستیابی به یک وحدت حد اقل را هم باید به حساب شاهزاده رضا پهلوی گذارد؟ چرا راه دور برویم، در اولین نشست باشکوه اتحاد جمهوریخواهان ایران در برلین، با شرکت 800 نفر، خوب یادم هست که من در کنار مهدی فتاح پور، مهرداد مشایخی و خانم عظیمی بعنوان هیئت رئیسه جلسه نشسته بودم و خانم اختر قاسمی در صف اول مشغول تهیه عکس و رپورتاژ بودند و بعنوان خبرنگار شاهد تمام مباحث آن جلسه و کمسیونهای مختلف بودند. به شهادت خودشان بغیر از اختلاف نظردر مورد تحریم یا عدم تحریم انتخابات ایران در آن زمان (که من جزو اقلیت هوادار تحریم بودم) اختلاف نظر دیگری بین شرکت کنندگان که از گروههای مختلف جمهوریخواه بودند بچشم نمیخورد. آیا شکست آن حرکت بزرگ جمهوریخواه را نیز به حساب شاهزاده پهلوی و پدرشان میگذارید؟ آیا خانم قاسمی عین همین سئوالی را که از شاهزاده نمودند از اکثریت حاضر در آن سالن هم نمودند یا خیر؟ رضا پهلوی در طول سالهای مبارزات خود در مواضعش نسبت به رژیم کنونی ایران بسیار شفاف و قاطع صحبت نموده، این طبیعی است که بخشی از اتحاد جمهوریخواهان که هم در آنزمان و هم در دوران کنونی با هر موضعگیری سختی در مقابل جمهوری اسلامی مخالفت مینمودند هرگز قادر نبودند خودشان را با شعار ها و سخنان ضد رژیم شاهزاده تطبیق دهند. آیا واقعا هدف، مبارزه با این هیولای خونخوار جمهوری اسلامی میباشد یا اینکه هنوز درگیر تسویه حسابهای سیاسی کهنه شده میباشید؟ شما اصلا چکار با رضا پهلوی دارید؟ اگر بیل زنید یک بیل هم به باغچه ویران خودتان بزنید. در زمانیکه زنان و جوانان سرزمنیمان احتیاج به وحدت عمل و حمایت ما در خارج کشور دارند واقعا مشمئز کننده است که بیخبر از فاجعه وحشتناکی که در کشورمان در حال شکل گرفتن میباشد مباحث ما در برونمرز مصروف مقوله های کهنه ای گردد که زمان مصرفشان مدتهاست که بسر آمده. اصولا چرا شاهزاده رضا پهلوی باید گذشته ای را که خود نقشی در آن نداشته اند به نقد بکشند؟ آیا واقعا با طرح این سوال بچگانه و در عین حال غیر منصفانه تصور میکنید که اگر ایشان خیلی بیش از اینکه تاکنون برخورد کرده اند با دوران حکومت پدرشان برخورد مینمودند تمام نیروهای اپوزیسیون!! به گرد ایشان جمع میشدند؟ مطمئن باشید عمق فاجعه آنچه که شما بغلط "نیروهای اپوزیسیون" مینامید بقدری عمیق است که دیگر نه نیروئی میباشند و نه اپوزیسیون. اینها در بهترین حالت تبدیل به محفل های وارفته و ضعیفی گردیده اند که خودشانهم خودشانرا قبول ندارند. مبارزان درونمرز نه اعتنائی به این احزاب (که تبدیل به گروهک گردیده اند) مینمایند و نه خود این گروهها محلی از اعراب در تحولات درونمرز دارند.
اگر واقعا قرار است برخوردی با گذشته گردد باید منصفانه آنچه را جای انتقاد دارد به نقد کشید و آنچه را که مثبت بود مورد تمجید قرار داد. جای تعجب است که اکثر کسانیکه نسبت به رضا پهلوی و پدرشان به حمله و انتقاد برخواسته اند کوچکترین اشاره ای به نقش مخرب خودشان در انقلابی (که بیشتر فتنه بود تا انقلاب) ننموده و کوچکترین احساس شرم و پشیمانی بابت تحویل مملکت به عده ای خون آشام که ملت ما را دچار یکی از بدترین فاجعه های تاریخ خود نموده اند نمینمایند.
من هنوز خودرا هوادار راه مصدق بزرگ و یک جمهوریخواه میدانم و ابائی هم از ذکر نکات منفی رژیم گذشته ندارم. فاجعه قتل جزنی ها در تپه های اطراف طهران و واقعه 28 مرداد و سایر جنبه های قابل انتقاد رژِیم گذشته را قابل سرزنش میدانم ولی در عین حال اعتقاد واثق دارم چنانچه جنبه های مثبت و منفی رژیم گذشته را در دو کفه ترازو قرار دهیم جنبه های مثبت آن بمراتب سنگین تر از جنبه های منفی آن خواهد بود مضافا به اینکه کمبودها و نقائص آن رژیم – بخصوص در اواخر دوران قبل از انقلاب – بآسانی قابل اصلاح میبود. باید منصفانه اذعان کنیم که رژیم شاه فقید به تنها چیزی که نیاز نداشت یک چنین انقلاب خانمان براندازی بود.
آیا خانم قاسمی هم مثل من خاطرشان هست که یکی از اعضاء موثر اتحاد جمهوریخواهان (از ذکر نام معذورم) در یکی از جلسات خصوصی نشست برلن هنگام بحث درباره تحریم یا عدم تحریم انتخابات (که یکی از علل انشقاق آن حرکت گردید) خطاب به هوادارن تحریم گفت " باید از فشار زیاد به رژیم خودداری نمائیم چون ضعف رژیم باعث مطرح شدن رضا پهلوی میگردد!!!" (مفهوم گفته های وی میباشد، جمله دقیق آن در خاطرم نیست).
آیا بهتر نبود که خانم قاسمی بجای سئوال اولی که از رضا پهلوی نمودند سئوال متقابلی از همفکران خود مینمودند که اگر واقعا – ونه به ظاهر - کمر به مبارزه با این رژیم بسته اید پس چرا شخصیتی را که خودتان معتقد به سنگین بودن وزنه اش در مقابل رژیم میدانید تنها گذارده اید؟ اذعان کنید که فرد مورد خطاب سئوالتان را اشتباه انتخاب نمودید.
افسوس که جو اختناق اجازه هیچگونه ابراز نظر آزادی را به دگراندیشان آزادیخواه سرزمینمان نمیدهد وگرنه شکی ندارم که عباس امیر انتظام و آیت اله کاظم بروجردی از همراهان و موتلفه های طبیعی شاهزاده میبودند چون هر سه اینها (با وجود اختلاف در جایگاه اجتماعیشان) بسیار شفاف و بدون هیچگونه ابهامی در رابطه با جمهوری اسلامی، دموکراسی و جدائی حکومت از مذهب یکدل و یک زبانند. شاید هم بهمین دلیل این دوقهرمان استقامت یکی به زندان ابد (ولی در حال حاضر در مرخصی استعلاجی) محکوم گردیده و آن دیگری در زیر بدترین شکنجه ها در زندان رژیم بسر میبرد. دلیل حمایت من از رضا پهلوی، نزدیکی و هم صدائی وی با مواضع جبهه ملی میباشد بطوریکه شخصا معتقدم مواضع هیچ گروهی بیش از شاهزاده رضا پهلوی اینقدر نزدیک به مواضع جبهه ملی نمیباشد.
در خاتمه باید تذکر دهم که ابتکار مصاحبه با شاهزاده رضا پهلوی از سوی خانم قاسمی یک اقدام قابل تمجید بوده و امیدواریم انجام اینگونه مصاحبه ها باعث آب شدن یخ بسیاری از جدائی ها و درنوردیدن مرزهای مصنوعی گردد.
داریوش مجلسی
برگرفته از : ایران گلو بال