بررسی جنبش ما هستیم
April 01, 2009 چهارشنبه 12 فروردین 2568
در بخش خبر‌ها و رسانه‌ها فعالیت‌های انتخاباتی و تحولات پس از کناره گیری خاتمی جلب توجه کرد.
سخنرانی آقای آجرلو : بررسی جنبش ما هستیم .

جنبش ما هستیم امروز جنبشی سراسر مردمی و یکی از پیشروترین حرکت های اعتراضی در ایران است.
ما هستیم از ابتدای شکل‌گیری این شانس را داشت که حاصل کار شبانه روزی و هشت ساله تلویزیون کانال یک در جمع اوری نیرو‌های دگر‌اندیش به صورت برنامه‌های متعدد تلویزیونی را در پشت سر خود داشته باشد. اولین اقدام این جنبش اعتراض به دولت امارات مبنی بر دست‌اندازی به نام خلیج فارس آغاز شد. همزمان شدن سوم خرداد ( ازاد سازی خرمشهر) و سخنرانی محمود احمدی نژاد در مورد افشای مافیای اقتصادی و در قبل از ان سخنرانی عباس پالیزدار در این مورد، جنبش را وارد مرحله جدیدی از حیات خود کرد.
در اجتماعات گذشته وقتی اساس جمهوری اسلامی هدف قرار می‌گرفت، ماشین تبلیغاتی نظام آن را حرکتی از طرف ضد انقلاب در مقابل خواست مردمی قرار می‌داد و به شدت و با کمترین اعتراضی در داخل خود؛ سرکوب می‌کرد. هجدهم تیر ماه و یا بیست و دوم خرداد ماه سال هشتاد و دو و دیگر اعتراضات، همگی به این صورت سرکوب شدند اما شعار ماهستیم این فرصت را از جمهوری اسلامی گرفت (نمی‌شود کسی برای گفتن جمله ما هستیم یا حمایت از آب و خاک اعدام کرد) و این تا آنجا پیش رفت که نیروی انتظامی حاضر به سرکوب مردم نشد و این خفت را نصیب جمهوری اسلامی کرد تا با پوشاندن لباس پلیس بر تن بسیجیان و نیرو‌های لباس شخصی بیش از پیش این نیرو را از خود دور‌تر و به مردم نزدیک‌تر کند.
با جدی شدن مسئله، جمهوری اسلامی مانند گذشته سعی در خفه کردن گلوگاه این جنبش کرد و با قطع تلوزیون بیست و چهار ساعته کانال یک که نقش ان در جنبش غیر قابل انکار است ضربه سنگینی را بر بدنه جنبش وارد کرد. در واقع می‌شود گفت که با قطع تلوزیون کانال یک جمهوری اسلامی عملا به ما این نکته را یاداور شد که جنبش ما هستیم را بعنوان یک خطر بزرگ در پیش روی امنیت خود تلقی کرده است و سعی در مقابله با آن دارد.
جنبش ما هستیم با تکیه بر مبارزات مدنی و بدور از خشونت و تاکید بیش از حد رهبران این جنبش در ادامه همین روند تا رسیدن به مقصود، کار خود را اغاز کرد.
با توجه به این نکته رهبران این جنبش سعی در شناساندن این جنبش به مردم کردند که با پیروزی‌های غیر قبال انکاری همراه بوده است امروز بیش از هر زمانی می‌بینیم که بر در و دیوار شهرها جمله ماهستیم نقش بسته شده است و این تا انجا پیشرفته است که باز هم جمهوری اسلامی را وادار به عکس العمل کرده که با نوشتن جمله‌هایی مانند ما هستیم با ولایت و یا امثال انها بخواهد از این روند جلوگیری کند.
جنبش تشخیص داد با وجود حداقل یک ملیون خانواده که فرزندی از انها در جبهه های جنگ قهرمانانه در راه وطن جان باخته‌اند و یا خانواده‌های ایثار‌گران و جانبازان که این نقطه اتکای جمهوری اسلامی در سالیان سال بوده است جمع بزرگی از مردم را همیشه در پشت سر خود داشته است و به انها روز و شب این نکته را یاداوری می‌کند که اپوزیسیون ایران سعی در پایمال کردن خون فرزندان ،پدران ،مادران و یا نادیده گرفتن فداکاری آنها در جبهه‌های دفاع از میهن دارند. اما امروز جنبش با دلجویی و یا با ادای احترام به این جانباختگان و خانواده های ایشان در واقع دست جمهوری اسلامی را تا حدود زیادی از این خانواده‌ها قطع کرده است و می‌بینیم هر روز جانبازی یا خانواده ی جانباخته‌ای با جنبش اعلام همبستگی می‌کند. جنبش، جمهوری اسلامی را در یک بازی بزرگ و در واکنش به کنش ما به اشتباه بزرگی انداخت، در ان روزی که مردمی را که در گورستان این قهرمانان جمع شده بودند و جملگی از انها تقدیر می‌کردند را به باد سرکوب گرفت و در این راه حتی خانواده‌های شهدا را هم از ضربه باتوم‌های خود بی نصیب نگذاشت.
یکی دیگر از نقاط قوت این جنبش ظرفیت جذب نیرو از هر تفکری و با هر عقیده‌ای است. با جذب این افراد در زیر پرچمی که قامتش را ایران و حس ایران پرستی شکل داده است امروز به یکی از پیشروان شعار امروز فقط اتحاد بدل شده است. شرط عضویت آنان سه اصلی است که تقریبا همه ایرانی‌های وطن پرست بدان اتفاق نظر دارند: حقوق بشر، اعتقاد به تمامیت ارضی و آزادی خواهی است ..
وقتی به جنبش نگاه می‌کنم یک نکته بسیار جدی و پر رنگ می‌بینم که جنبش مورد ظلم قرار گرفته است ان هم در ارتباط با دیگر رسانه‌ها است وقتی که به عنوان مثال بخش فارسی صدای امریکا به عنوان پر بیننده‌ترین برنامه تلوزیونی خارج از کشور خبر دست گیری یک خانواده را بارها و بارها پخش می‌کند و یا خبر تحصن دفتر تحکیم وحدت را سه روز متوالی در صدر خبر‌های خود جا می‌دهد اما خبر‌های مربوط به جنبش ما هستیم را پخش نمی‌کند و یا اگر بخواهد منعکس کند ان را بسیار کوچک تر از ان چیزی که بوده است نمایش می‌دهد اینکه چه کسی ما را به رسمیت بشناسد یا نه مسئله ما نیست، ما باید به این دو نکته توجه بکنیم که اولا نفوذ نیرو های اطلاعاتی در رسانه‌های فارسی زبان بسیار زیاد است و دوم وجود کسانی که زندگی و شغل و در امد خود را با مطرح شدن این جنبش در خطر می‌بینند و نه تنها سعی نمی‌کنند که این موضوع را بازتاب بدهند بلکه به طور کلی نوعی دشمنی با این جنبش هم دارند اما ما به انها هم این را می‌گوییم که در داخل جنبش برای همه جا هست و هیچکس از ما برای فردای ایران نقشه‌ای جز خواست مردمی نکشیده‌ایم که انها بخواهند از ان احساس خطر بکنند یا نه ما سربازان ایران هستیم و افتخار نیز می‌کنیم که سرباز هستیم، اما در بعدی دیگر و رسانه‌های خارجی باید به این نکته توجه کرد اینکه ما باید رشد کنیم و در معادلات سیاسی مبارزاتی ایران دارای وزن بشویم و ان وقت هست که خواه ناخواه اینها به سمت ما کشیده خواهد شد ما هستیم که باید رشد کنیم رسانه همیشه پابرجاست و مطمئنا رسانه‌های دنیای غرب به جیب خود می‌اندیشند و ریسک نمی‌کنند که با مطرح کردن این جنبش بخواهند لطمه‌ای را متوجه خود بکنند اما ما نیز در سمت دیگر بازی باید انقدر دارای وزن بشویم و انقدر رشد کنیم که خود را به اینها تحویل کنیم که در اینده ای نچندان دور با این رویه به انجا هم دست خواهیم یافت.

اما مهمترین بخش هر جنبشی میزان استقبال مردم از ان است اینکه چه افکاری در ورای جنبش نقش می‌خورد مسئله دیگر است و اینکه چقدر مردم در داخل کشور از ان استقبال می‌کنند مسئله دیگر و البته مهمی است، چرا که خون و انرژی حرکتی هر حرکت ازادی خواهانه ای مردم هستند. بی هیچ اغراقی جنبش ما هستیم در نزد مردمی که ان را می‌شناسند مقبولیت خاص دارد من از ان دسته از مردم صحبت می‌کنم که جنبش را می‌شناسند چه در داخل و چه در خارج از

در اخر و جمع‌بندی مایلم این نکات را مطرح کنم که:
جنبش ما هستیم مردمی است و راه را برای اوردن مردم به صحنه هموار می‌کند، می‌شود به فردای ان امیدوار بود اما خطر بزرگی که این جنبش را تهدید می‌کند دسیسه‌‌های دشمنانش است اینکه بخواهند در ان نفاق ایجاد کنند و یا به راحتی این حس دشمنی که در اپوزیسیون هست را جمهوری اسلامی تقویت کند. جنبش باید و باید خود را از تک رهبری بودن به شدت هرچه تمامتر دور کند و رهبران و فکر دهندگاه این جنبش باید گوش‌های خود را از فریب‌های جمهوری اسلامی و خبر چینی‌های روزمره و معمول ما ایرانی‌ها خالی کنند و با یک حس اعتماد بالا به همدیگر راه را ادامه بدهند.

اظهار نظر‌ها

* رسانه‌هائی مانند صدای آمریکا در جایگاه یک شبکه‌ی خبری پر مخاطب و جذاب برای افرادی که در داخل ایران هستند، کم کاری کرده و گاه با غرض ورزی برخورد می‌کنند. اما مقایسه‌ای که سخنران نمودند با یک مورد که بسیار مهم به نظر می‌رسد آنهم دفتر تحکیم وحدت را اصلا مناسب نمی‌بینم و در بعد تبلیغات هم قابل مقایسه نیستند. به این دلیل که جنبش ما هستیم با رسانه و ابزاری که در دست دارد در حال تبلیغ است و پس از یک ، دو و یا سه هفته می‌بینیم که چه جمعیتی را به مکان مورد قرار می‌کشاند. اما دفتر تحکیم وحدت در چهل و هشت ساعت با یک بیانیه بیش از چهار برابر جمعیت ما هستیم را به میدان می‌کشد. یک فرهنگ بد‌بینی در فضای آلوده‌ی سیاسی ایران وجود دارد و آن این است که هر گونه پیشنهادی که ارائه می‌شود صرفا به دلیل داشتن برخی از عیوب از پایه و اساس رد می‌گردد که آن هم نه از بابت عیوب مذکور بلکه از این جهت رد می‌شود که ما از دید منفعت شخصی به آن نگاه می‌کنیم و دست از پشتیبانی آن بر می‌داریم ، ولی خوشبختانه حزب مشروطه ایران در عملکرد خود این گونه نبوده و همواره میدان را برای دیگران باز نموده است .

* بزرگ ترین دستاوردی که جریانات تلویزیونی داشته‌اند تا به امروز به اعتقاد من در مورد بر پائی بزرگداشت قربانبان برج‌های دوقولوی نیویورک که مورد حملات تروریستی قرار گرفتند بود که مردم شمع در دست بگیرند و به خیابان‌ها بیایند و این موضوع تعیین کننده‌ای بود در رابطه‌ی بین ایران و آمریکا و اینکه چگونه به مردم ایران نگریسته شود. موضوع دیگری که مطرح شد در رابطه با باقی تلویزون‌ها بود که به نظر من تلویزیون‌های صدای آمریکا ، بی بی سی و یا سایرین ، نقش اصلی خود را به عنوان یک تلویزیون خبری ایفا می‌کنند یعنی آنها اخبار را می‌رسانند و سایر امور بر عهده‌ی خود مردم می‌باشد در رابطه با احزاب سیاسی موجود. البته وجود این جریان‌ها را خوب می‌دانم اما تا جنبشی پا بگیرد راه درازی است.

آقای آجرلو : اینکه ما خواسته باشیم دفتر تحکیم وحدت را مقایسه کنیم با جنبش ما هستیم صرفا یک مثال بود آن هم برگرفته از عملکرد تلویزیون صدای آمریکا که اگر قرار است دفتر تحکیم وحدت اخبارش سه روز پشت سر هم از این رسانه پوشش داده شود حد اقل برای یک بار باید جنبش ما هستیم از این طریق پوشش خبری داده شود وگر نه من ابراز نظری در مورد بزرگی یا کوچک بودن دفتر تحکیم وحدت به میان نیاوردم ، بلکه صرفا معتقدم یک رسانه‌ی خبری باید دارای آن حدی از وجدان کاری باشد که اگر یک جمع بیست نفری هم تشکیل شد و اعتراضی داشت آن را پوشش خبری دهد.
درمورد دستاوردها هم اینکه ما توانستیم برای اولین بار این جرات را بکنیم که مردم را بکشانیم سر مزار شهدا و مراسم برگزار کنیم که تعداد حضار مهم نیست بلکه مهم این است که شبکه‌ی رادیوئی سراسری تهران این خبر را اعلام کرد که ضد انقلاب بر سر مزار شهدا تحصن به پا داشت ، و اینکه ما برای اولین بار در تاریخمان یک جمع مردمی برای کورش گذاشتیم که هیچ دولتی و هیچ شخص دیگری درش دخالت نداشته و اینکه در روز نوروز در یکی از اتوبان های تهران پرچم شیر و خورشید را به اضافه‌ی ما هستیم در احتزاز در آورده‌اند که من به یاد ندارم چنین چیزی دیده باشم.

* بد نیست توضیحاتی درباره آعاز این حرکت داده شود. در اولین تظاهراتی که در تهران صورت گرفت در رابطه با مخالفت با نام خلیج عربی که در برابر سفارت امارت متحده عربی انجام شد و نیز در حرکت دومی که صورت گرفت در مورد اعتراض به دستگیری‌ها به کمک کانال یک صورت گرفت این نتیجه گرفته شد که می‌شود با بهره جستن از تبلیغات می‌شود مردم را بر سر مسائل ملی تشویق به حضور در صحنه کرد. در همین میان نام جنبش ما هستیم انتخاب شد با این تفکر که این می‌تواند بهترین نامی باشد برای مقابله با حکومتی که در طول سی سال خفقان با سرکوب مردم و خراب کردن شخصیت و روحیه ی مبارزه، حس وجود و حضور را از مردم عادی گرفته است. ای کاش گروه‌های سیاسی از طیف‌های مختلف می‌توانستیم با یکدیگر کنار آمده و برای یک هدف واحد با هم کار کنیم ، در نهایت اگر می‌توانستیم گرد یکدیگر آئیم و به صورت منظم و منسجم کار کنیم ، نیاز به این داشتیم که صدای خود را به داخل ایران برسانیم زیرا مخاطب اصلی ما مردم ایران هستند ، یعنی طبیعتا هر حرکتی که انجام می‌شود نیاز به یک بلند‌گوی تبلیغاتی دارد و این بلند گو نیز هزینه دارد. تلویزیون اگر می‌خواهد برنامه‌اش را بسوی ایران بفرستد بین هفتاد تا صد و ده هزار دلار هزینه دارد که یا باید بودجه‌ی دولتی داشته باشد یا اینکه از طریق آگهی یا غیره و یا دبی یا جمهوری اسلامی و غیره ... و یا از طریق مردم و حمایت کنندگان ، از همین رو راهی برای این کانال جز حساب کردن روی خود مردم و حامیان باقی نمانده است.
از اینها گذشته طبق مشاهدات در ایران این جنبش مورد استقبال قرار گرفته است. یعنی مردمی که مخالف رژیم بودند ولی از خانه‌ها بیرون نمی‌آمدند و در روند مبارزات نبودند و از ارتباط با سازمان‌ها و غیره دوری می‌کردند و ترس از این داشتند که شاید با مخاطراتی در این راه روبرو گردند ، با توجه به کار‌های صورت گرفته در چند وقت گذشته بیشتر رغبت به شرکت در جریان را از خود نشان می‌دهند.

* من اعتقاد دارم کار جنبش ما هستیم مدنی می‌باشد اما حرکت یک حرکت سیاسی است. ما می‌توانیم به طور غیر مستقیم از آن هواداری کنیم، خود را در همین مرحله‌ای که هستیم نگاه داریم و گاهی در حد پیشنهاد دادن یا این دست کار ها با ایشان کار کنیم.

* در مورد جنبش ما هستیم که البته من اعتقاد دارم یک جنبش است چرا که پیر و جوان ، زن و مرد ، کوچک و بزرگ و از روستا و شهر و بی سواد و با سواد و ... و از تمام اقشار جامعه ار زندانیان سیاسی و از کسانی که واقعا از این جمهوری اسلامی پشیمان شده و در هر صورت از تمام نقاط ایران با این جنبش تماس داشته‌اند و اعلام می‌کردند که پیوسته‌اند. سوال این است که آیا ما باید این جنبش را توانمند کنیم و یا آینکه باید سد راه آن گردیم؟ من فکر می‌کنم که اگر تا به امروز احزاب و سازمان‌ها سکوت کرده‌اند ، این تداوم جنبش است که می‌تواند باعث گردد سکوت‌ها شکسته شود و به مرور دیگران به اظهار نظر در مورد کم و کیف آن بپردازند و فکر می‌کنم زمان آن فرار سیده است که سازمان‌ها ، احزاب و شخصیت‌ها این جنبش را جدی بگیرند و تا به امروز نیز حزب مشروطه ایران تا بدانجا که توانسته است در حمایت این جنبش کوشیده است.

جمع بندی: موضوعی که در این بحث پیش آمد رابطه موفقیت یک مبارزه یا جنبش با مخاطره و رنجی است که در آن می‌رود. رژیم اسلامی دارای امکانات بسیاری است، با بی رحمی نامحدود و نیز با تصمیم قطعی به اینکه بماند به هر قیمت و ما می‌خواهیم با این رژیم مبارزه کنیم و مسلما این مبارزه مجانی و راحت و بی زحمت نمی‌شود و اگر مبارزه زحمت و خطر نداشته باشد درجه‌ی کامیابی آن نیز در همان حدود خواهد بود. این گونه مبارزات، و اجتماعات بی هیچ گوشه تیز که قابل حمله نباشد و خطری متوجه کسی نکند و از عنصر تشکیلات خالی باشد، و هر از گاهی و بسته به دسترسی رسانه‌ای بر سر موضوعی که ایرادی نشود به آن گرفت راه بیفتد، مسلما تاثیر خود را دارد ولی در همان حد که هزینه‌ی آن را می‌پردازد. دوستان باید این را در نظر داشته باشند که انتظارات از این مبارزه‌ها نا گزیر باید محدود و متناسب باشد با واقعیات و سرمایه‌ای که در این کار می‌رود و با ابعادی که چنین مبارزه‌ای دارد. ولی در عین حال کاری در حال انجام است و اثر خود را می‌گذارد. عده‌ای را به همین صورت هم به صحنه می‌کشد به گونه‌ای که شنیدم مردم را به صف کشیدن برابر نانوائی‌ها دعوت می‌کند و عوامل رژیم از روی نگرانی نان برای توزیع می‌آورند ولی مردم از پذیرش آن سر باز می‌زنند و به این بهانه که نان بیشتری می‌خواهیم می‌مانند. اینها کلا خوب است و ابدا نباید با آن مبارزه کنیم و آن را تخطئه کنیم و به عادت ایرانی ها بگوئیم اگر کاری است که من درآن نقش ندارم پس نباید بشود.
کیفیت رهبری و افرادی که رهبران این جنبش هستند اصلا به ما مربوط نیست. همین مقداری که در حال انجام است از ایشان بر آمده است دارند و انجام می دهند و کس دیگری نیز مدعی جایگزینی آنها باشد. از سخنرانی اقای آجرلو بر می‌آید که هدف‌ها‌شان بسیار نزدیک به صحبت‌های ماست. برای نمونه ما هم دمکراسی، آزادیخواهی، حقوق بشر تمامیت ارضی ایران و بخشودن عوامل جمهوری اسلامی را قبول داریم. اما لازم نیست درگیر این کار بشویم در عین اینکه باید به آن کمک بکنیم، مانند هر جنبش مردمی دیگری.
در مورد ایرادی که به رسانه‌های خارجی مانند صدای آمریکا و بی بی سی گرفته بودند درست نیست که تا به ما بی اعتنائی شد به تفکرات منفی و اتهام زدن بپردازیم. این رسانه‌ها کار خودشان را می‌کنند و به ارزش خبری توجه دارند، همانطور که خود دوستان از قول گردانندگان جنبش اشاره کردند هنوز آن ارزش خبری را پیدا نکرده است. باید اطمینان داشت به محض آنکه ارزش خبری پیدا کرد رسانه‌های بیرون هجوم می‌آورند و منعکس می‌کنند و هیچ اختلافی هم ندارند زیرا آنها می‌خواهند آنچه را که مورد توجه بینندگان و شنوندگان‌شان است به نمایش بگذارند.
اگر بخواهیم خلاصه کنیم باید بگوئیم جنبش کار خوبی است که تاثیرش محدود خواهد بود و اصلا نباید آن را مقایسه کرد با جریانات ریشه دار و سازمان یافته و از کوره گذشته‌ای مانند دفتر تحکیم وحدت که میدان هزار مبارزه است. آنچه در حال حاضر در ایران در حال کار کردن است، بیش از همه جریاناتی است که ریشه‌های تشکیلاتی و پایگاه‌های اجتماعی مشخص دارند، مانند کمپین یک میلیون امضا. این بسیار خوب است که این جنبش توانسته افراد زیادی را گرد خود جمع کند ولی این هنوز قدرت نیست. قدرت جائی است که عده‌ای با منافع مشترک و با پایگاه‌های مشترک در تماس با هم کار می‌کنند. بقیه می‌توانند زمینه‌ای برای آن فعالیت‌ها باشند. اگر روزی جنبش‌های سازمان یافته لازم بدانند، این‌ها گروه‌های بیشتری را خواهند توانست راه بیاندازند. کار اصلی را آنها می‌کنند و به هیچ وجه ما نباید آنها را کوچک کنیم حتی اگر ملی مذهبی باشند و ما موافق‌شان نباشیم، زیرا آفت سیاست ایران گریز از تشکیلات است ــ فرار از کار منظم با انضباط . جنبش دانشجوئی و کمپین یک میلیون امضاء خانم‌ها و این شبکه‌ی کار گری که مرتب در حال اعتراض و اعتصاب است، و آن جنبش دانشجوئی و جنبش روشنفکری ایران و توده‌ی بزرگ روز‌نامه‌نگاران و نویسندگان که با یکدیگر در ارتباط هستند، آینده ایران را چنین اجتماعاتی رقم خواهند زد. ما باید امید وار باشیم این شبکه‌ها کار خودشان را بکنند حتی اگر برخی در کنار رژیم کار کنند که از سر اجبار است. همان گونه که تلویزیون برای رساندن صدای خود به ایران باید از کمترین ارقام مالی از جاهای گوناگون کسب در آمد کند که البته چاره‌ی دیگری هم ندارد، آنها نیز ناگزیرند برای حفظ خودشان در آن سیستم بازی کنند. ولی زمانی که حرف‌های‌شان را می‌شنویم و یا مطالب‌شان را می خوانیم در می یابیم که چیز دیگری در حال شکل گرفتن در آن جامعه است و قدرت دیگری به وجود می‌آید که رژیم را چالش خواهد کرد، ریشخند نخواهد کرد. ما انتظار آن روز را می‌کشیم تا در متن آن قرار بگیریم و در اصل سخنان ما با آنها همخوانی دارد، به غیر از برخی مصالحه‌ها که آنها مجبورند برای موجودیت خودشان بکنند.