به تمامی آزادیخواهان و مدافعان واقعی حقوق بشر
بزرگواران ، عالیجنابان و میهمانان محترم شرکت کننده :
دیانتی که اینجانب ، از آن سخن می گویم، تقرّب به خداوند جهان است که خالق بشر و میزبان مهربان او در دنیا می باشد . چهارچوب چنین معنویتّی، مسالمت با خود و ملایمت با همنوع و مصالحه با جامعه است. این روحانی مردمی و سازش ناپذیر، معتقد است که به بهانۀ خداجویی نمی توان خلق او را اذیّت کرد. اصل دیانت، ارائۀ آرامش به اجتماع و عرضۀ صمیمیّت به بشریّت می باشد و هر آموزۀ دیگر، تحت عنوان شریعت آسمانی که باعث رنج و عذاب انسانها شود، تهمتی به پروردگار خواهد بود؛ زیرا که بانی خلقت، هرگز بنای قهر و فشار بر مصنوع خود نداشته و هیچ رسولی را به استثمارخلایق، فرمان نداده و در هیچ کتاب واقعی و دست نخوردۀ دینی، امری به فلاکت و نکبت آدمی نکرده.
این روحانی آزادیخواه می گوید : زشت ترین سوغات استبداد دینی آنست که به نام احکام دینی، کسی را بیازارند و بترسانند. اگر دین برای اصلاح اخلاق و تطهیر نفوس آمده، چگونه به بهانۀ اشاعه دین کسی را اعدام می کنند و یا به زندان می برند و یا شلّاق می زنند؟!
حاکمی که مذهب را رنگ حکومت خود کرده تا رفع مسئولّیت از اَعمال شنیع خویش کند و به تازیانه کشیدن ملّت را به گردن آفریدگار و زیر مجموعه اش بیندازد، چگونه انتظار بازدهی اعتقادی را از رعیّت بیچاره دارد!؟
وقتی که علماء حکومتی، هدفشان از اسلام، چپاول دارائی های مسلمانان است و شرایط نداری و ناکامی و ناهنجاری و ناروائی جامعه را نمی بینند و در مقابل دیکتاتور، سکوت اختیار کرده اند و آهنگشان از معنویّات و الهیّات، تخدیر مردم و تسکین اعتراضات همگانی است؛ چه توقعی از بازدهی دین حکومتی دارند؟
این همه تبلیغات تصنّعی و تک محوری و هدفدار از اسلام سیاسی تنها برای پوشش دادن به استبداد دینی است . این سرباز وطن که عشق به میهن، او را به بندهای مخوف و موحش اوین کشانید و حاضر به ترک وطن نگشت ، نخواست ایرانی مظلوم و بی پناه را در این لحظات سرنوشت ساز و حسّاس تاریخی، تنها بگذارد.
ای انسانهای آزاده دنیا ؛ به دادِ مردم ایران برسید که در آتش خودکامگی رژیم ستم دینی می سوزند و درحالی که ثروتمندترین ملّت های جهان هستند امّا اکثریت قاطع آنها در زیر خطّ فقر به سر می برند. ای مدافعین حقوق بشر؛ ذلّت تحمیلی ملّت بزرگوار و نجیب ایران را درک کنید که صاحب بالاترین فرهنگ و فکر در موضوعات مختلف هستند امّا در تحت زنجیر قوانین پوچ و بی اساس و ظالمانه و غیر انسانی حکومت آخونديسم، به بدترین نوع استعمار دولتی و سلطه طلبی سیاسی، مبتلاء گشته اند.
پیام آیت الله بروجردی از قلب سیاهچال اوین به وجدانهای بیدار جهان، اینست که هرگز خداوند عزیز، پیامبری را به انحصار طلبی نفرستاد و کتابی را برای محو آزادی های مردم ، ارسال نکرد و قانونی در محدودیّتهای نیازهای بشر، وضع ننمود. آنچه که امروز در ترکیبات دینی و سیاسی حکومت ایران مشهود است، بدعتی خطرناک است که ربطی به روحانیّت ریشه دار و مردمی و صلح طلب و آزادیخواه و میهن دوست ندارد . گناه پیروان مذاهب غیر سیاسی چیست که نمی توانند آزادانه به پرستش معبودشان بپردازند؟
آیا چند میلیون نفر عائله حاکم، که بر جان و مال و ناموس و دین مردم سوارند ، می توانند حاکمیّت ده ها میلیون نفر ایرانی را که از حقوق اوّلیّه خود محروم شده اند، سلب کنند؟ آیا دیانت آنها این ظلم بارز و آشکار را توجیه می کند ؟
آیا با عصای دین می توان بر پیکرهای ضعیف و بی جان و نحیف رعیّتی، راه رفت که سی سال است از بدست گرفتن سرنوشت خود، محروم شده و فریادش به جائی نمی رسد ؟ آیا با آموزه های مذهب دولتی، می خواهند نسلهای آتی را به سمت و سوی خداپرستی بکشانند ؟
آنها که مدام با برچسب مدّعی دروغین، به این روحانی ضّد استبدادی زندانی، می تازند، با چه روئی به وعده های تو خالی و تکراری و خنده آورشان در اصلاح معیشت جامعه و ترمیم خرابی های اقتصادی و اعتقادی ادامه میدهند؟
کلام این زندانی تحت قیود ولایت فقیه، از گوشه بندش به جهانیان، آنست که دولتهای اصلاح طلب و عدالت خواه، اقدامی جدّی در نجات ملّت ایران بنمایند و صدای التماس و استمداد مردم رنجور و محروم این دیار را اجابت کنند تا به دوران استکباری دین شیطانی، پایان دهند. امید فراوان دارم مراکز دینی جهان، به خاطر حسّ مذهبی و حرمتهای دینی، به ندای اینجانب پاسخ دهند .
ایران – زندان اوین تهران - سید حسین کاظمینی بروجردی sep 2008